عروسی دختر خاله
سلام و صد تا سلام گرم به روی زیبا تر از ماه گل دختر قند عسلم خوبی خوشی سالمی انشالله نازنینم. خوب مامانی جون میخوام برات خاطرات سه ورزه قم رفتنمون رو بگم سفرمون از روز چهارشنبه صبح شروع شد ساعت هفت صبح از خواب بیدار شدیم و بعد انجام کارهام و پوشوندن لباس شما و آماده شدن خودم راه افتادیم به سمت ترمینال بیلیطمون برای ساعت نه بود به همین خاطر ساعت هشت و نیم از خونه بیرون زدیم و رفتیم ترمینال و خوشبختانه اونجا هم زیاد معطل نشدیم. به محض اینکه وارد ترمینال شدیم و شما چشمت به بوفه ترمینال افتاد گفتی مامان برام شیر کاکائو بخر از یکطرف چون بد ماشینی نمیخواستم برات بخرم از طرفی هم دیدم صبحونه نخوردی دلم نیومد برات نگیرم برات یک شیر کاکائو و ی...