روزهای اخیر با دردونه
سلام عزیز دلم خوبی مامانی ببخشید اگر دیر به دیر خاطراتت رو مینویسم .حالا امروز میخوام برات از شیرین زبونیهات و شیطنتهات بگم عزیزم گاهی اوقات انقدر ناز حرف میزنی که میخوام خودمو فدات کنم عسل خانم مثلا چند روزی هست که سر سفره موقع غدا خوردن درفشانی میکنی و میگی مامان دستت درد نکنه مننون(ممنون) و بعدشم میگی خدایا شکرت. مامانی نمیدونی وقتی میگی خدایا شکرت همه دنیا رو بهم میدن وافتخار میکنم که که همچین دختری دارم واما کارهای دیگه اینکه یاد گرفتی دائم میری در یخچال رو باز میکنی و آب میاری و به جای خوردن میز و مبل و فرشهای بیچاره رو سیراب میکنی و غذا و میوه هم هرچی توی طبقات پائین باشه که دستت برسه برمیداری میاری یک کوچولو میخور...
نویسنده :
❤مامان سونیا❤
7:07