دلتنگیهای خانم گل
سلام و صد هزار تا سلام به نازگلکم خوبی خوشی مامان بازم معذرت بابت تاخیر خوب جونم برات بگه از روزهای گذشته قربونت برم با اون شیرین زبونیهات که من رو واله خودت کردی انقدر شیرن زبونی که نمی دونم چی بگم از کدوم حرفات واداهای قشنگت بگم خانم گل مامان چند روزی هست که خیلی دلتنگی میکنی و دلت واسه قم و دایی علی خیلی تنگ شده و همش حرف از قم میزنی و میگی مامان بریم قم وانقدر قشنگ حرفت رو میزنی که نگو و نپرس مثلا دو سه شب پیش میگی مامان میگم جان مامان چی شده گلم میگی دلم داره میترکه من که فکر کردم دلت درد میکنه گفتم خوب چیکار کنم برات مامان تا دلت خوب بشه میگی خوب من رو ببر قم ببر حرم حضرت معصومه دلم خوب بشه گفتم باشه مامان سر یک فرصت من باید م...