سونیا سونیا ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

همه زندگی من سونیا

شوق پرواز

شبها تو بتاب من فدای تو ،به جای همه گل ها تو بخند اینک این من که به پای تو در افتادم باز ریسمانی کن از آن موی دراز تو بگیر تو ببند تو بخواه پاسخ چلچله ها را تو بگو! قصه ابر هوا را تو بخوان! تو بمان با من،تنها تو بمان در دل ساغر هستی تو بجوش من همین یک نفس از جرعه جانم باقی است آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش. سلام وصد تا سلام به روی زیبا تر از ماه گل دختر قندعسلم خوبی انشالله برگ گلم . نمیدو...
24 تير 1393

مقدمه چینی

وقتی در کنارمی احساس غربت نمیکنم ، آرامم و از این زمانه سرد شکایت نمیکنم وقتی در کنارمی از خستگی های زندگی رها میشوم ، میرم         ، و یک عاشق واقعی میشوم        وقتی در کنارمی این گرمای وجودت است که به من شوق نفس کشیدن میدهد ، این عطر حضورت است که به من عشق زندگی را میدهد  بی خیال از هر چه غم است در این دنیا ، تو را عشق است که خدا به من داده  این فرشته زیبا را نه دلتنگی ، نه نا امیدی ، هیچ لحظه ای را در زندگی ام با این حس عوض نمیکنم ، من تو را به هیچ قیمتی رها نمیکنم دوستت دارم ای زیباترین حس زندگی...
19 تير 1393

با تو من همه نگاهم

  با تو دنیا...پُر مهره آسمون...پر از ستاره با تو هر گوشه ی دنیا واسه من...فرقی نداره با تو نازِ نازنینم ای قشنگِ دلنشینم از درخت...میوه ی عشق هرچقدر بخوام،می چینم با تو حرف ها...مثل شعره مثل اون شعرای سابق با تو شبها...همه مهتاب تو چشام...پرتو آفتاب خونمون...پر از بهاره واسه سرما...جا نداره وقتی تو هستی کنارم می دونی چه حالی دارم شب و روز می خوام بخونم تا نفس تو سینه دارم با تو چشمام...مثل دریاست پُرِ ماهی های رنگی توی آب...عکس تو پیداست پای صخ...
16 تير 1393

1562 روز مادرانگی

سلام بر روی ماه نازنین دختر م امروز نهم تیر یک هزار و سیصد و نود سه نازنین مه جبینیم 51 ماهگی رو تموم کردی و پا به 52 ماهگی گذاشتی   چه زود گذشت 51 ماه مادرانگی من برای ثمره وجودم دختر نازنینم . 51ماهست که که من مادر شدم. و یک دختر کوچولوی بور یک سفید برفی نازنین اومد توی آغوشم و من رو به دنیای جدید مادری راهی کرد وادیی که  فقط عشق و است و محبت ناب . مادری دنیایی است متفاوت از تمای دنیاهای دیگه سر شار از نور سرشار از عاشقی و دوست داشتن دنیایی شیرین پر از نگرانی و دلشوره ای با طعم عسل و تمامی اینها رو مدیونم به دخترک شیرین تر از جانم سونیا نازنیم د...
9 تير 1393

من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم

  تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست   ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم   و تو را آنگونه که میخواهی دوست دارم   ای مهربان - پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود   و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید   تبسمی از تو مرا کافیست که  از هیچ به همه چیز برسم سلام و صد تا سلام به نازدونه خودم خوبی خوشی انشالله جان مادر . چی بگم برات از اینهمه شیرین زبونی و نمک ریختنهات جوجه قشنگ من وای که دل منو بابایی رو آب میکنی وقتی که حرفهای قشنگ قشنگ میزنی و ا...
8 تير 1393

زنانگی درژن نهفته

می نویسم از تو... از تو ای شادترین... تازه ترین نغمه ی عشق... تو كه سرسبزترین منظره ای تو كه سرشارترین عاطفه را نزد تو پیدا كردم و تو كه سنگ صبورم هستی در تمامی لحظاتی كه خدا شاهد غصه و اندوهم بود به تو می اندیشم... به تو می بالم و از تو می گیرم هر چه انگیزه درونم دارم سلام نازگلم خوبی خوشی انشالله امیداورم که هرکجا هستی چرخ روزگار به کام دلت بچرخه و هر روزت بهتر از دیروز باشه واما دخترک من توی این روزها چه شیرین زبونیها ودلبریها که نداری وای که چقدر خانم شدی وخانمی از وجناتت میباره یعنی زن بودن توی خونت هست رفتارها و گفتارهای زنانه ات گاهی دیونه ام میکنه ذوق مرگ میشم وقتی که لباس عروست رو تنت میکنی و ...
5 تير 1393

حرف دلتنگی

دخترم دردانه ی زیبایم عزیز تر از جانم پاره ی تنم دوستت دارم ...  صدای دلنوازت را نگاههای معصومانه ات را شیطنت های کودکانه ات را اشک های بی کینه ات را دل پاک و مهربانت را   همه را دوست دارم می دانی... تو مژدگانی همه ی مهربانی های عالمی تو بهترین همدم و مونس و  با محبت ترین پرستار عالمی تو ارزنده ترین هدیه ی خدا بر روی زمینی و در یک کلام تو رحمت کاملی تو را با همه ی وجود دوست می دارم دخترم همیشه  ...
31 خرداد 1393

من این مطلب رو یه جا خوندم

دست خود را حلقه کن بر گردنم      خنده زن بر چشمهای خسته ام     عشق تو آواز صبح زندگی ست       مهر تو آغاز لطف و بندگی ست       سر گذار بر شانه های مادرت          بوسه زن بر گونه های زرد من     خانه ام سبز از صدای شاد توست   مادرت مست از نوازش های توست اشک های سرد خود را پاک کن   گرمی قلب مرا با جان خود دمساز کن سلام به روی زیباتر از ماه نازدونه مامان خوبی انشالله نازنین مه جبینم باز هم مامانی تنبل...
21 خرداد 1393

پیشنهاد میکنم به دنبال خدا نگرد!

  پیشنهاد میکنم به دنبال خدا نگرد! خدا در بیابان های خالی از انسان نیست خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست به دنبالش نگرد   خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست خدا در قلبی است که برای تو می تپد خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد   خدا آنجاست در جمع عزیزترینهایت خدا در دستی است که به یاری می گیری در قلبی است که شاد می کنی در لبخندی است که به لب می نشانی خدا در بتکده و مسجد نیست گشتنت زمان را هدر می دهد خدا در عطر خوش نان است خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی ...
17 خرداد 1393