سونیا سونیا ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

همه زندگی من سونیا

1562 روز مادرانگی

سلام بر روی ماه نازنین دختر م امروز نهم تیر یک هزار و سیصد و نود سه نازنین مه جبینیم 51 ماهگی رو تموم کردی و پا به 52 ماهگی گذاشتی   چه زود گذشت 51 ماه مادرانگی من برای ثمره وجودم دختر نازنینم . 51ماهست که که من مادر شدم. و یک دختر کوچولوی بور یک سفید برفی نازنین اومد توی آغوشم و من رو به دنیای جدید مادری راهی کرد وادیی که  فقط عشق و است و محبت ناب . مادری دنیایی است متفاوت از تمای دنیاهای دیگه سر شار از نور سرشار از عاشقی و دوست داشتن دنیایی شیرین پر از نگرانی و دلشوره ای با طعم عسل و تمامی اینها رو مدیونم به دخترک شیرین تر از جانم سونیا نازنیم د...
9 تير 1393

من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم

  تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست   ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم   و تو را آنگونه که میخواهی دوست دارم   ای مهربان - پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود   و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید   تبسمی از تو مرا کافیست که  از هیچ به همه چیز برسم سلام و صد تا سلام به نازدونه خودم خوبی خوشی انشالله جان مادر . چی بگم برات از اینهمه شیرین زبونی و نمک ریختنهات جوجه قشنگ من وای که دل منو بابایی رو آب میکنی وقتی که حرفهای قشنگ قشنگ میزنی و ا...
8 تير 1393

زنانگی درژن نهفته

می نویسم از تو... از تو ای شادترین... تازه ترین نغمه ی عشق... تو كه سرسبزترین منظره ای تو كه سرشارترین عاطفه را نزد تو پیدا كردم و تو كه سنگ صبورم هستی در تمامی لحظاتی كه خدا شاهد غصه و اندوهم بود به تو می اندیشم... به تو می بالم و از تو می گیرم هر چه انگیزه درونم دارم سلام نازگلم خوبی خوشی انشالله امیداورم که هرکجا هستی چرخ روزگار به کام دلت بچرخه و هر روزت بهتر از دیروز باشه واما دخترک من توی این روزها چه شیرین زبونیها ودلبریها که نداری وای که چقدر خانم شدی وخانمی از وجناتت میباره یعنی زن بودن توی خونت هست رفتارها و گفتارهای زنانه ات گاهی دیونه ام میکنه ذوق مرگ میشم وقتی که لباس عروست رو تنت میکنی و ...
5 تير 1393

حرف دلتنگی

دخترم دردانه ی زیبایم عزیز تر از جانم پاره ی تنم دوستت دارم ...  صدای دلنوازت را نگاههای معصومانه ات را شیطنت های کودکانه ات را اشک های بی کینه ات را دل پاک و مهربانت را   همه را دوست دارم می دانی... تو مژدگانی همه ی مهربانی های عالمی تو بهترین همدم و مونس و  با محبت ترین پرستار عالمی تو ارزنده ترین هدیه ی خدا بر روی زمینی و در یک کلام تو رحمت کاملی تو را با همه ی وجود دوست می دارم دخترم همیشه  ...
31 خرداد 1393

من این مطلب رو یه جا خوندم

دست خود را حلقه کن بر گردنم      خنده زن بر چشمهای خسته ام     عشق تو آواز صبح زندگی ست       مهر تو آغاز لطف و بندگی ست       سر گذار بر شانه های مادرت          بوسه زن بر گونه های زرد من     خانه ام سبز از صدای شاد توست   مادرت مست از نوازش های توست اشک های سرد خود را پاک کن   گرمی قلب مرا با جان خود دمساز کن سلام به روی زیباتر از ماه نازدونه مامان خوبی انشالله نازنین مه جبینم باز هم مامانی تنبل...
21 خرداد 1393

پیشنهاد میکنم به دنبال خدا نگرد!

  پیشنهاد میکنم به دنبال خدا نگرد! خدا در بیابان های خالی از انسان نیست خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست به دنبالش نگرد   خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست خدا در قلبی است که برای تو می تپد خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد   خدا آنجاست در جمع عزیزترینهایت خدا در دستی است که به یاری می گیری در قلبی است که شاد می کنی در لبخندی است که به لب می نشانی خدا در بتکده و مسجد نیست گشتنت زمان را هدر می دهد خدا در عطر خوش نان است خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی ...
17 خرداد 1393

جرقه ی اول

شادی پروانه ای است که هر چه تقلا کنی نمی توانی آن را شکار کنی… باید آرام باشی تا روی شانه ات بنشیند شانه هایت پر از پروانه باد…   سلام و صد تا سلام گرم از طرف یه مامان خیلی تنبل به روی زیبای گل دختر قند عسلش خوبی انشالله نازنینم . خوب گل دختر با توجه به مطلبی که در پست قبلی برات نوشتم یعنی  سر رفتن حوصله من و شما منجر به یک تصمیم جدی برای سرگرم شدن شما شد و من و بابایی تصمیم گرفتیم که شما رو  راهی کلاس آموزشی بکنیم تا دیگه حوصله ات سر نره دو روز پیش بابایی گفت تا یک سری به این موسسه های آموزش زبان بزنم و شرایط ثبت نامشون رو بپرسم  و امروز صبح ساعت نه و نیم من از 118 شماره یکی از این مو...
10 خرداد 1393

حوصله ام سر رفته

سلام و صد تا سلام به روی زیبا تر از ماه گل دخترم   بازم عذر تقصیر با بت تاخیر  ببخشید دخترم باز مامانی تنبل بیشتر  از دو هفته هست که هیچی برات ننوشته این روزها حوصله ندارم که بخوام برات بنویسم و متاسفانه همه ی  کارهای قشنگت رو فراموش میکنم و برات نمینویسم این روزهامون هم مثل همیشه داره میگذره و شما روز به روز داری بزرگتر و خانم تر و فهمیده تر میشی و من روز به روز دارم پیر تر میشم و به پایان خط نزدیکتر متاسفانه نمیدونم خاصیت این روزهای بلند یا کم تحملی من که شما هم در روز حداقل پنجاه بار میگی مامان حوصله ام سر رفته کارتون میبینی نهایتا یک ده دقیقه یک ربع و گله میکنی حوصله ام سر رفته  میری سراغ بازی اما...
25 ارديبهشت 1393

پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون

.   چون سایه ی رب بر سر ما سایه پدر بود برسایه ی رب در صحف همسایه پدر بود ایزد چو بفرمود که او رب صغیر است در دفتر عشق آیه و سرمایه پدر بود   دختر که باشیـ... میدونی اولین عشق زندگیت پدرته دختر که باشـیـ... میدونی محکم ترین پناهگاه دنیا  آغوش پدرته دختر که باشیــ... میدونی مردانه ترین دستی که میتونی توی دستت بگیری و دیگه از هیچی نترسی دستای گرم پدرته هر جای دنیا که باشیـ... چ باشه و چ... خدایی نکرده نباشه میدونی و مطمئنی که قویترین فرشته نگهبان زندگیت پدرته دختر که باشیـ... میدونی تنها کسی که با عشق نازتو خریداره پدرته دختر که باشیـ.....
22 ارديبهشت 1393

49 ماه است که همنفسم شدی

سلام و صد تا سلام گرم بهاری به روی زیبا تر از ماهت نازگل مامان انشالله که خوبی و خوش و سلامت و در کمال عافیت . امروز هشتم اردیبهشت سال یکهزارو سیصد و نود و سه هستیم یعنی فردا که نهم اردیبهشته میشه دقیقا 1500 روز که به دنیا اومدی و  همنفس مامان و بابا. شدی عزیز دلمون, شدی قلب و روحمون شدی دارو ندارمون شدی امید و آرزومون شدی محور و هسته زندگی ما. و ما رو پویاتر و فعال تر کردی برای تلاش کردن وساختن زندگی آینده و تامین یک زندگی خوب برای هدیه ای که خدا منت برسرمون گذاشت و به ما عطا کرد من شدم مادر و حس زیبا و غیر قابل توصیف مادری رو چشیدیم و چه لذت بخش باده نابیست که خداوند عالم نصیب زنان گردانید واز خدای مهربون میخوام همینطو...
8 ارديبهشت 1393