سونیا سونیا ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

همه زندگی من سونیا

سوال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

1392/7/29 16:43
598 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و صد تا سلام گرم گرم به روی زیباتر از ماه گل دختر قند عسلم خوبی خوشی سلامتی انشالله خوب میرم سر اصل مطلب همون طور که توی پست قبلی برات گفتم 18 مهرماه عروسی دختر خاله بود و رفته بودیم قم از قم که برگشتیم هردو مون سرما خوردیم و مریض شدیم و البته  شما خیلی حالت از من بد تر شد. از راه که رسیدیم من دیدم تا شما رو ببرم بگذارم خونه عزیز و برم سرکار دیر میشه به همین خاطر شما پیش بابا خونه موندی و من رفتم سرکار که بابایی زنگ زد وگفت حالت بد شده و بعدشم به من گفت که ببین بچه رو بردی قم مریضش کردی هر بار میری قم و برمیگردی این بچه رو مریض میکنی. شب که از  سر کار برگشتم بابایی بهم میگه عجب مدافع با معرفتی داری عصری که پشت تلفن بهت گفتم بردی قم مریضش کردی برگشته میگه مامان من رو مریض نکرده قم من رو مریض نکرده مامان هی گفت با این لباس کم نرو تو حیاط مریض میشی من حرفش رو گوش نکردم رفتم حیاط  حالا مریض شدم. و شب اول تا صبح تب داشتی اما با همه بیماری و تبت بلبل زبونیت سرجاش بود طوریکه نصف شبی بابایی داشت پاشویه ات میکرد برگشتی نگاه کردی دیدی بابایی داره توی قابلمه پاشویت میکنه گفتی آخه توی قابلمه کسی رو پاشویه میکنن بابا. مامان میخواد توی قابلمه غذا بپزه توی این غذا میپزن پا نمیشورن ( قابلمه قدیمی مستهلک بود که ازش استفاده نمیشه )و بابایی مجبور شد برات توضیح بده که این قابلمه برای غذا درست کردن نیست و دیگه خراب شده.وخیلی وقتکه ازش استفاده نمیکنیم. خلاصه این بیماری رو بردی خونه عزیز جون اونجا هم همه مریض شدن و بابایی هم مریض شد اما خدا رو شکر خفیف بود و زود خوب شد منم خوب شدم ولی شما هنوز حال ندار بودی روز دوشنبه حالت بد شده بود و تبت بالا بود ولی خدا رو شکر که تا شبش تبت پائین اومد و حالت خدا رو شکر خیلی بهتر شد و الانم که فقط گاهی سرفه میکنی و هر بارم که سرفه میکنی به من میگی بزن پشت من و من باید حتما این کار رو انجام بدم وگر نه ناراحت میشی. خوب حالا یک کم از احوالات حرفهای این روزهات برات بگم که غرق سوالی و دائم داری از من سوال میپرسی و گاهی مجبورم میکنی که برم سراغ کتاب البته من این آمادگی رو داشتم که از وقتی میری پیش دبستانی پیشت کم بیارم و برم دنبال اطلاعت اما نمیدونستم که خیلی زودتر از این حرفها  میفهمم که که بی سوادم و جواب خیلی از سوالاتت رو نمیتونم بدم.  عمده سوالات این روزهات اینه که : مامان خدا پا رو چه جوری آفریده؟ مامان خدا چشم رو چه جوری افریده؟ مامان تو رو خدا آفریده؟ مامان من کی بزرگ میشم؟مامان پس من کی بزرگ میشم که باسواد بشم؟ مامان من کی انگلیسی یاد میگیرم باسواد بشم ؟ مامان من کی بزرگ میشم که خودم کتاب بخونم و.. و سوالا ت دیگه ای هم داری اونم اینکه معادل انگلیسی هرچیزی رو ازم میپرسی گاها چیزهای خیلی ساده و معمولی و من توش میمونم چون معنیش رو بلد نیستم مثلا چند روز پیش ازم پرسیدی معنی نخود لوبیا به انگلیسی چی میشه و من معنیش رو بلد نبودم و مجبور شدم برم سراغ فرهنگ لغت تا معنیش رو برات پیدا کنم و البته این شروعش بود تا یکی دو ساعتی هرچی که توی خونه دیدی ازم معادل انگلیسش رو خواستی و اگر یک کلمه رو خدایی نکرده میگفتم بلد نیستم سریع میگفتی مگه تو سواد نداری ؟ پس چرا معنی انگلیسی این کلمه رو بلد نیستی و من شرمنده جوابی نداشتم تا بهت بدم عزیز دلم .و اما این روزها همش حال و هوای عروسی داری قم که رفتیم عروسی دختر خاله اینجا هم چند روز پیش  من سر کار بودم اما شما با عزیز جون رفته بودی عروسی دختر عموی بابا بزرگ و چند روز دیگه هم عروسی دختر خاله بابایی هست و از طرفی هم جمعه شب شبکه دوم سیما یک برنامه بود که من برای اولین بار بود که می دیدم با عنوان شب به یاد ماندنی که در مورد عروسی بود و از مراسم ازدواج نشون میداد شما هم حسابی رفتی توی این حال و هوا و مثلا دو روز پیش اومدی به من میگی مامان خواستی ماشین بخری ماشین عروس بخر که من عروس شدم سوارش بشم . البته تب ماشین داشتن خیلی وقته که گرفتت و همش میگی مامان برای من ماشین بخر سوارش بشم برم خرید بکنم از شب عروسی هم که یاد گرفتی میگی مامان ماشین بخر من سوار بشم بوق بزنم . خوب دختر گلم بقیه حرفام بمونه برای بعد تا پست بعدی خدا نگهدار.

1392/7/29

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (52)

مامان تارا
29 مهر 92 20:37
هههههههههههه شیرین زبونم خو راست میگه تو قابلمه که پا نمیشورن

آفرین دخترک باهوش ...این باعث میشه سطح معلومات مامان بره بالا

ایشالا عروسیتو هم ببینیم سونیای قشنگم


بله خاله این مامانم سواد نداره من باید مجبورش کنم یک کم باسواد بشه و آبروی من رو در اینده نبره
انشالله عروسی تاراجون دوست گلم
الهه مامان یسنا
30 مهر 92 0:23
عزیز دلم ایشالا بلا همیشه ازت دور باشه خانم کوچولوو


خیلی ممنونم خاله جون
نسم مامان آرتین
30 مهر 92 10:32
من فدای این دختر بلبل زبون بشم که خیلی خیلی ماهه عزیزم خداییش ماها کم میارم پیش هوش بالای این تربچه ها خدا به دادمون برسه
خواهر گلم برادر من دبیره و میگه هیچوقت نگید بلد نیستم بیایید با هم دیگه دنبال جواب بگردید این جوری هم خودتون خوب یاد میگیرید هم بچه متوجه میشه اگه دنبال جوابیه باید تلاش کنه به جواب برسه آخه به قول سونیا جون ما با سوادیم ما لیسانس داریم پس باید همه چیرو بدونیم


خدا نکنه خاله مهربون انشالله 120 سال زنده باشی و سایه ات بالای سر آرتین عزیزم باشه ممنونم از محبتت آره میبینی من از الان پیش این وروجک خانم کم میارم خدا به داد چند سال دیگه برسه خیلی ممنونم از راهنماییت عزیزم البته من وقتی که سونیا گفتم بلد نیستم کتاب رو میگرم دستم از توی کتاب یا از نت یا با پرسش از باباییش سعی میکنم جواب سوالش رو پیدا کنم و بهش بدم و هیچ سوالی رو بی جواب براش نگذارم
مامان سيد محمد سپهر
30 مهر 92 10:57
سلام دوست دارين بدونين امسال سيد كوچولوي ما به دوستاش عيد غدير چي هديه مي ده؟به روزيم


معلومه که دوست داریم الان میاییم راستی ما هم از دوستان هستیم ها عیدی ما فرامو ش نشه
مامان آرشيدا قند عسل
30 مهر 92 11:50
بلاا دور بلاشه از همه تون عزيزم خصوصا از تو دخملي الهي زودتر خوب بشي و شاد و سرحال دختر بلبل زبون ما تو اينهمه حاضر جوابي ميكني نميترسي بيام بخورمت


ممنونم خاله جون خدا رو شکر الان خیلی بهتر شدم بفرمایید خاله جون در خدمتم
مامان سيد محمد سپهر
30 مهر 92 11:52
مسلما شما هم جزء دوستانين ...ممنون از دعاي خيرت...خدا كنه ..من كه دلشوره فردا را دارم.....نه بابا كيك صورتي سفارش نداده طرح كيكش گيتاره


زنده باشید الهی التماس دعا داریم توی این روز عزیز ما رو فراموش نکنید انشالله که همه چی به خوبی و خوشی تمام میشه عزیزم بیخود دلشوره نداشته باشه صاحب روز خودش کمک میکنه خیالت راحت
مامان سيد محمد سپهر
30 مهر 92 12:00
آخه مي دوني چيه گلم بچه ها ساعت 8 مي رن صبحانه تا 9 صبح..ساعت 10 هم جشن خود مهده..مربيش گفته ساعت 9:30 كيك بيار موندم نيم ساعته مي تونم چه كار كنم




همه چی درست میشه فقط باید سعی کنی تاخیر نداشته باشی بلاخره خودمهد باهات حتما همکاری میکنه نیم ساعت بیست دقیقه هم بهت وقت بدن کافیه کار خاصی که نداری همه چی درسته میشه


مامان سيد محمد سپهر
30 مهر 92 12:16
عزيزم........چون محمد سپهر 12 فروردين به دنيا اومده براش نمي تونم توي مهد جشن تولد بگيرم..پارسال جشن سيدي گرفتم كه خدائيش مربيش خيلي همكاري كرد..اما امسال نمي دونم..خدا كنه به دلش بزنه همكاري كنه..چون بايد به همه بادكنك بدم..كادو بدم وهمه هم كيك بخورند...راستي ببخشن احوال سونياي عزيز را نپرسيدم انشاء الله كه بهتر شده باشن...مراقب خودتون هم باشين


ای پس محمد سپهر هم مثل سونیا فر وردینی هستن سونیا هم 9 فروردینه انشالله که مربیشون همکاری میکنه اینطوری سخت شد باید حتما چند نفر باشند که بهتون کمک کنن وگر تنهایی نمیتونید توی نیم ساعت یا یک ساعت همه این کارها رو به تنهایی انجام بدید از خواهری دوستی کسی باید کمک بخواید اگر دو نفر بهتون کمک کنه همه چی حل کاش نزدیک بود و خودم میتونستم بهتون کمک کنم منت سید کوچولومون رو هم داشتم
مامان سيد محمد سپهر
30 مهر 92 12:40
عزيزم اين چه حرفي بود زدي..من شما را خواهر خودم مي دونم كه اين همه باهاتون درد و دل كردم...قربون قدمهات ...همين كه به من همفكري دادي ممنونتم....خود آقا حضرت علي (ع) و مادرشون فاطمه (س) كمك كنه من چه كاره ام....حتما هم كمك مي كنن چون مي خوام دل بچه شون را شاد كنم....ممنون كه اين همه به من و سيد كوچولو لطف دارين


عزیزم با عث افتخار و سر افرازی منه که بتونم به اولاد فاطمه زهرا خدمت کنم خوش به حال شما که لایق بودید و همیشه دارید این کار رو انجام میخواد خدمت به این خلق سعادت و افتخاریست که نصیب هر کسی نمیشه بدونید که شما برگزیده بودید که همچین افتخاری نصیبتون شده این رو از صمیم قلبم گفتم منت سید کوچولوی عزیزم رو هم دارم محمد سپهر عزیز فقط تاج سر شما نیست برای ما هم تاج سره انشالله مولا علی دست همه عاشقانش رو بگیره و نظری هم به ما داشته باشه
مامان مهنا
30 مهر 92 14:55
عزیزم این افتخاره ک منم شمارو ببینم
اینقدر این چندروزه سرم گرمه مهمون و شلوغی و مهمونی بود ک نتونستم ب شما سر بزنم
هم اینجا عذرمو قبول کنید


عیب نداره بلاخره این موقعیتها برای همه پیش میاد مهم اینکه به یاد هم باشیم
عرفان خان و مامان زهره
1 آبان 92 0:02
سلام به سونیای عزیزم و مامان خوبش
آخی عزیزم قربون این شیرین زبونیا و سوالات بانمکت بشم خاله جونی ...
مامانی چرا از دخملمون عکس نمیزاری ... دلون براش تنگ میشه ها ....

عزیزم مراقب خودت خیلی باش ... براتون بهترینهارو آرزو میکنم
پیشاپیش عیدتون مبارک

مرسی که بیادمون بودید گلم


سلام خاله مهربون انشالله 120 سال زنده باشید محبت دارید
عید شما هم مبارک باشه
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
1 آبان 92 4:58
اپم


منم آپم
〰〰مامان تسنيم سادات〰〰
1 آبان 92 9:24
عززززززيزم .... ايشالله مريضى و كسالت ازت دور باشه قند عسل خانم
اين سوالاى بچه ها هم كه تمومى نداره هر چى مى بينن يه چرا سرش مى ذارن
ايشالله در جواب دادن موفق باشيد
خب بهش مى گفتين يادم رفته لغتش رو ...
عيد غدير خم رو هم تبريك مى گم بهتون


انشالله خاله جون ای ول این رو خوب خوب امدین همینطوره همش پرسش اگر بلد باشیم جواب بدیم خوبه وای اگر جواب یه سوال رو ندونیم
علامه كوچولو
1 آبان 92 9:26
خداروشکر دختر باهوش و باانگیزه و مشتاق به یادگیری دارین ماشاءالله
خب نمیشه همه بچه ها رو با هم مقایسه کرد صد در صد علایق و استعدادها و خواسته هاشون با هم متفاوته
راستش من خودم از بچگی خیلی رابطه گرمی با قران داشتم و تا قسمتهایی هم در زمینه حفظ پیش رفتم ولی به علت مهاجرت از مشهد نتونستم ادامه بدم
زمان بارداری هم به تلاوت قران مخصوصا سوره های تاکید شده خیلی مصمم بودم و حتی زمانهایی که خودم حال خوندن نداشتم صدای قران رو توو خونه پخش میکردم اینطوری اگه خودم حواسم نبود اما جنین صدا رو میشنید
بنابراین محمد باقر از همون ابتدا با صوت عربی اشنا بود و الان هم هر چند بعضی کلمات رو به سختی ادا میکنه اما براش جذابه
مورد دوم این که اصلا بهش تحمیل نمیکنم مثلا طی ساعتهایی که با همیم اتفاق میفته که چند بار یه ایه رو براش تکرار میکنم اما عکس العملش همیشه مثل هم نیست یه بار انگار اصلا نمیشنوهو خودش را به اطراف سرگرم میکنه یه بار عملا مقابله میکنه و میگه نخون بنابراین من فرصتی رو غنیمت میشمرم که خودش حال داره یعنی تا میگم قل هوالله سریع میگه احد خب این یعنی اینکه دوست داره اون لحظه باهاش تمرین کنم.
همون صدای ضبط شده از تمرین ربنا رو طی روز براش گاها میذارم جالب اینه که وقتی صدای من و جواب خودش رو میشنوه بیشتر ذوق میکنه و تکرار میکنه و الان ذکر قنوت رو حفظ نکرده اما دقیقا میدونه بعد هر کلمه چه کلمه ای میاد
من فکر میکنم غیر مستقیم وارد بشین یعنی خودتون بخونید از نوار استفاده کنید محیط خونه رو از صدا و کتاب گرفته و...در دقایق خاصی از روز قرانی کنید
انشاءالله که موفق باشین
در ضمن مهم عمل به قرانه انشاءالله که عاملان خوبی باشیم



ممنونم دوست عزیز که وقت گذاشتید و راهنمایی کردین ممنونم سعی میکنم که این کارها رو انجام بدم دعا کنید موفق بشم
علامه كوچولو
1 آبان 92 9:27
سلام مامان جووني
ما عكس ميخوايم يا للا


معذورم دوست گلم
مامان سيد محمد سپهر
1 آبان 92 11:10
ممنون عزيز دلم شما به ما لطف دارين....ممنون از اينهمه حسن نيت..خدا سونيا را بهتون ببخشه


خواهش میکنم عزیزم
مامان موژان جون
1 آبان 92 11:47
نازد به خودش خدا که حيدر دارد / درياي فضائلي مطهر دارد
همتاي علي نخواهد آمد والله / صد بار اگر کعبه ترک بردارد
عيد غدير خم مبارک باد


عید شما مبارک باشه ممنونم
〰〰مامان تسنيم سادات〰〰
1 آبان 92 11:57
در غدیر خم، ولایت شد قبول / برد بالا دست مولا را رسول

رفت بالا دست خورشید غدیر / شد امام و مقتدای ما، امیر

سرآغاز امامت و ولایت برشما مبارک باد . . .


بر شما هم مبارک ممنونم
مریم بانو
1 آبان 92 14:55
سلام مامان سونیای نازنینم
الهی بگردم
دختر شیرین زبونو بردی قم مریضش کردی؟؟؟؟؟ حالا بیام بزنمت؟؟؟؟
تورو خدا خیلی مراقب این گل دختر باش که به خدا 1 دونس!!!!
ماشالله با اینهمه استعداد چرا کلاس زبان ثبت نامش نمیکنی؟؟ مطمئنن خیلی زود فول میشه!! تازه به شما هم یاد میده که بی سواد نمونی

عیدتون مبارک عزیزم
سونیای گلمو به جای من ببوس محححححححححححححححکم


وای نه خاله نزن دیگه تکرار نمیشه ببخشید
توی فکرش هستم خاله باید یواش یواش اقدام کنم چون سونیا دو زبانه است میخوام اول فارسی و ترکی رو مسلط بشه بعد برم زبان سوم
عید شما هم مبارک خاله جون مهربون
عاشقانه هایم برای تو
1 آبان 92 16:57
سلام
بعد از مدت ها آپم
منتظرم


اومدم پیشت
خاله الهام
1 آبان 92 17:18
ما زين جهان از پی ديدار می رويم
از بهر ديدن حيدر کرار می رويم
درب بهشت گر نگشايند روی ما
گوييم "يا علی" و ز ديوار می رويم
عید غدیر خم مبارک باد
التماس دعا


بر شما هم مبارک والتماس دعا
خاله الهام
1 آبان 92 17:19
عزيز شيرين زبونم ان شالله زود زود خوب ميشي گلم


الان خوبه حالش خاله جون ممنونم از محبتتون
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
1 آبان 92 18:30
اپم


منم آپم
مامان پریسا
1 آبان 92 18:46
خواهش میکنم عزیزم.

ایشالله اخر هفته ی خوبی داشته باشید و عیدتون مبارک.

ایشالله این دختر شیرین زبون هم با اون همه سوالای خوشکل همیشه سلامت باشه


خیلی ممنونم ار محبتتون بر شما هم مبارک باشه این عید بزرگ
ممنونم خاله جون مهربون
مامان پریسا
1 آبان 92 18:47
یه راه حل برای همیچین مواقع....

همین که حذف رو زدید سریع برید اون بالا و دکمه ی برگشت رو بزنید و به راحتی از روش یه کپی بگیرید.... به همین راحتی


ممنونم از راهنماییتون مامانی راه کار خیلی خوبی بود دست شما درد نکنه
مامان پریسا
1 آبان 92 19:03
خواهش میکنم دوست عزیزم.

نه زحمتی نبود.

از این اتفاقا واسه من هم زیاد افتاده تا این که این راه رو پیدا کردم.


ممنونم از نظر لطفتون
خاله بهاره
1 آبان 92 19:10
علي در عرش بالا بي نظير است
علي بر عالم و آدم امير است
به عشق نام مولايم نوشتم
چه عيدي بهتر از عيد غدير است؟

خیلی ممنونم بر شما هم مبارک خاله جون
خاله بهاره
1 آبان 92 19:14
الاهی فدای این دختر شیرین زبون


الهی صد سال زند باشی خاله مهربون
علامه کوچولو
1 آبان 92 20:42
خصوصی لطفا


ممنونم
مامان آوا
2 آبان 92 0:40
سونیای بامزه خاله.امان از این دختر ها که به خاطر چه چیزهایی میخوان عروس بشن.دختر منم به خاطر یه جعبه لوازم ارایش دو ماه هی میگفت من که عروس بشم آقای دوماد برام میخره بعد که فهمید منم میتونم براش بخرم گفت مامان من دیگه نمی خوام عروس بشم. حالا هم قولش دادم بزرگتر که شد براش لوازم آرایش بخرم


بله خاله این دختر ما هم برای لباس عروس و ماشین عروس و هرچیزی که مربوط به عروسهاست دوست داره عروس بشه
مامان مهنا
2 آبان 92 1:57
عید غدیر مبارک


بر شما هم مبارک
مامان مهرو جون
2 آبان 92 9:53
سلام دوست خوبم عید شما و سونیا جونی مبارک



ممنونم بر شما و مهروجونم هم مبارک باشه
مریم بانو
3 آبان 92 2:29
عزیزم من طبق تجربه کاریم و از لحاظ علمی میگم ببرش کلاش زبان ثبت نامش کن و خاطرجمع باش که هیچکدوم از زبانها رو قاطی نمیکنه بچه ها میتونن همزمان 4تا 6 زیبان رو یاد بگیرند و این بستگی به هوششون داره فقط سعی کن هیچوقت براش برنامه سنگین نچینی و ملزمش نکنی به کلاس رفتن و یاد گرفتن ازش مشورت بخواه بپرس آیا دوست داره کلاس زبان ثبت نامش کنی؟؟ براش توضیح بده که الان زبان دوم دنیا انگلیسیه و بگو که برای آینده ش به دردش میخوره. بعد ببین رفلکسش چیه؟؟سریع هم نبرش ثبت نامش کنی. ببذار حسابی مشتاق بشه و ازت بخواد که ببریش کلاس زبان. توی انتخاب معلم زبانش هم خیلللللللللللی خییییییییییییلی دقت کن.خیلی از زبانکده ها هستن که با اینکه بسیار معروفن و اسمشون رو زبوناس ولی چون فقط به فکر پول هستند، معلمای درجه 2 و 3 رو استخدام میکنن.حواست باشه که اگه تو این سن سونیا یه تلفظ رو نادرست یاد بگیره اصلاحش در سنین بالاتر تقریبن محاله. پس حسسسسسسسسسسسسسسابی روی معلمش تحقیق کن ماشالله دختر بااستعدادی داری خدا حفظش کنه از طرف من بوووووووووووووووووووووس محکم
مامانی درسا
3 آبان 92 2:39
هزار ماشاالله به این وروجک شیرزبون ..... زنده باشی گلم مامانی ماها پیش این وروجکا حسابی کم میاریم
مامان فتانه
3 آبان 92 10:11
الهی انشالله که دخملی دیگه مریض نشه...افرین به این دختر باهوش که سوال زیاد میپرسه
مامان فاطمه کوچولو
3 آبان 92 21:50
سلام عزیزم. عید شما هم با تاخیر مبارک باشه. آخه اینترنتی ما دو روز قطع بود
خواهر فرناز
3 آبان 92 22:00
سلام ممنون از حضورتون منم این عید سعید فرخنده را بهتون تبریک میگم ببخشید دیر شد خدا را شکر بهتر شدین مواظب خودتون باشین
مامی یلدا و سروش
3 آبان 92 22:15
انشاالله همیشه مراسم جشن و شادی داشته باشین آفرین به گل دختری عحب پشتی بن مامانش شده به این میگن یه دختر مامان دوست انشاالله زود زود بهتر بشی عزیزم
مامی یلدا و سروش
3 آبان 92 22:15
خصوصی عزیزممممممممممممممم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
3 آبان 92 22:37
...........|""""""""""""""" " """"""""|\|_ ...........|..........*____* ........|||"|""\___ ...........|________________ _ |||_|___|) ...........!(@)'(@)""""**!(@ )(@)***!(@)'' به اندازه یه کامیون وبلاگمو با مطالب جدید آپ کردم - بدو بیا
مامان نگار
4 آبان 92 11:49
آفرین به سونیا خانوم که از مامانش دفاع کرده و حرف حق رو زده نبینم مریض باشی سونیا جون زود زود زود خوب شو
مامان نگار
4 آبان 92 11:50
مامان خانوم شما احتمالا مجبور میشید یه دایره المعارف رو حفظ کنید تا شاید بتونین سوالات تموم نشدنی سونیا جون رو جواب بدین مطمئنم که از مراجعین هر روزتون بیشتر سوال می پرسه
زهره مامان بارسین
5 آبان 92 11:21
خاله قربون این شیرین زبونی های جیگر طلا . عیدتون هم مبارک باشه
مامان تارا و باربد
5 آبان 92 12:18
بلا دوره عزیزم فصل بدیه متأسفانه همه از بزرگ و کوچیک درگیرند امیدوارم هر چه زودتر بهبودی حاصل بشه ببوس این خانوم گل رو
مامان مانلی
5 آبان 92 16:02
آخی ایشالله بهتر بشی عزیزه خاله
مامان موژان جون
6 آبان 92 12:30
خاله الهام
6 آبان 92 15:24
عزيزم ان شالله كه ديگه هيچوقت مريض نشي ماماني واقعا كه عجب مدافعي داري چه مفصل هم براي باباييش توضيح داده دخملي آفرين به سونيا جون كه از الان مسئوليت كارهاشو خودش به عهده ميگيره ناناز خاله كه ميخواي عروس بشي واقعا كه حالا كي بايد جواب سوال هاي اين بچه هارو بده كه بهمون نگن بي سواد
مامان دخترا
8 آبان 92 11:39
خصوصی داری.
مامان متین و مهبد
8 آبان 92 16:58
بلا دور باشه ازتون ان شالله. قربون شیرین زبونیت برم من خوشگل خاله. وای واقعا آدم میمونه اینجور سوالاعت بچه هارو چجوری جواب بده که درست باشه. قربونش برم که عروسی دوست داره .همیشه خوش باشید.
آیسان مامان ماهان
12 آبان 92 11:44
سلام عزیزمم،من این پستتونو نیومدم باشه سر وقت حسابی مییام پیشتون و کیفشو میبرم
مامان مبينا
13 آبان 92 20:19
خاله جون فدات بشم كه اينقدر شيريني ، خوشحالم كه فقط يك پست گذاشتي ماماني تو اين مدتي كه من نبودم و خيلي از خوندنكاراي دختري عقب نيفتادم
مامان عسل
13 آبان 92 23:11
ای جان دلم. ای دختر شیرین زبون و باهوش خودمیییییییییییییی

ممنونم خاله جون با محبت