سونیا سونیا ، تا این لحظه: 14 سال و 19 روز سن داره

همه زندگی من سونیا

مراقب کوچولو

1393/11/9 10:57
923 بازدید
اشتراک گذاری

دوستت دارم ، بیشتر از خودم ، کمتر از خدایم

چون عاشق توام و محتاج خدایم . . .

 

سلام و صد تا سلام به روی زیبا تر از ماه دختر گلم  خوبی انشالله نازنین مه جبینم بازم مامانی تنبل دیر اومد تا برات بنویسه ببخشید اما کارم زیاد بود و گرفتار بودم دخترکم .

واما سونیای نازنینم این روزها سرمون خیلی شلوغه و دائم در حال فعالیت هستیم شما نصف روز رو میری مدرسه. در هفته دو تا از بعد ازظهرهات رو میری کلاس زبان و دو تا بعد از ظهر هم که میری کلاس نقاشی و من هم که نصف روز سرکارم و نصف روز هم درگیر کلاس بردن شما و انجام تکالیف مدرسه و تکالیف کلاس زبان و تکالیف کلاس نقاشی شما هستم البته تکالیف کلاس نقاشیت رو که چون تازه رفتی و از طرفی هم شاید بی میلی زیاد انجام نمیدی و بیشتر همون سرکلاس هست که که انجام میدی و توی خونه زیاد تمرین نداری  ولی در کل مشغله ما زیاد شده و گرفتار شدیم حسابی. البته شما لذت میبری از کلاس و مدرسه رفتن و شکایتی نداری و به دلخواه خودت میری .توی انجام تکالیفت خیلی بهتر از قبل عمل میکنی ولی وقتی بخوای لج بازی کنی هیچ کس حریفت نمیشه و هیچ ترفندی هم کار ساز نیست و شما کار خودت رو انجام میدی اما اگر خودت دلت بخواد کاری رو بکنی به سرعت هر چه تمام تر و خیلی مرتب و زیبا تکالیفت رو مینویسی بدونه اینکه کاری به کار من داشته باشی .خدا رو شکر یک هفته ای هست که شبها زود تر میخوابی در نتیجه صبح هم زود تر بیدار میشی و کمتر اذیت میکنی و البته که اگر دلت نخواد  و بخوای لجبازی کنی حسابی صبح ها با هم گرد و خاک میکنیم و صدای من هروز صبح بلند برای بیدار کردنت . این روزها دائم داری چیزهای جدید یاد میگیری و بعضی از این آموختنیها داره به ضرر من و بابایی تموم میشه مثلا وقتی میریم مغازه و شما میگی چیپس بگیر یا پفک یا نوشابه و خوراکیهای مضر دیگه و من مخالفت میکنم و میگم نه این ضرر داره برات نمیگیرم یه چیزی انتخاب کن که خیلی ضرر نداشته باشه شما سریع میری اون جنس رو میاری و علامت استاندارد روش رو نشونم میدی و میگی ببین علامت استاندارد داره پس خوبه ضرر نداره و هرچی هم برات توضیح میده این علامت استاندارد مربوط به مراحل تهیه و ساخت یک محصو ل هست در حالی که مثلا چیپس خودش به ذاته ضرر داره و برای بدن زیان آوره شما حرف خودت رو میزنی . و اما این روزها همش داری حرفهای قشنگ قشنگ میزنی مثلا میگی مامان من تو و بابایی رو خیلی دوست دارم که میرید کار میکنید و برای من همه چی میخرید شما بهترین مامان و بابای دنیا هستید و در کنارش هم میگی منم میرم مدرسه مدرسه هم یکجور کاره بیکار توی خونه نمیمونم که منم مثل شما کار میکنم. چند روز قبل داشتیم از خیابون رد میشدیم که یک ماشین با یک سرعت خیلی بالا یکدفعه از جلو مون رد  شد و من ترسیدم و از جام پریدم بالا شما  سریع پرسیدی مامان ترسیدی ؟گفتم بله از این ماشینه ترسیدم. سریع گفتی نترس مامان وقتی دستت توی دست منه از هیچی نترس من خودم مراقب هستم که اتفاقی برات نیفته وقتی با من میای بیرون نگران هیچی نباش چون من مواظبتم. مامانی فدای دختر مهربونش بشه الهی .خوب دختر قشنگم من باید برم کار دارم فقط باید بگم 58 ماهگیت مبارک نازنیم .

 

هر گاه قادر به شمردن قطرات باران شدی  ، خواهی دانست که چقدر دوستت دارم . . .

1393/11/9

پسندها (1)

نظرات (6)

negar
9 بهمن 93 12:04
سلام از کارهای نمدی من دیدن کنید ریسه های زیبا برای تزیین اتاق سونیا دارم http://honarenamad.niniweblog.com
مامان فتانه
10 بهمن 93 23:59
عزیییییییییییزم...چه میکنه این دختر با این همه مشغله ...موفق بشه..راست میگه ما مانی وقتی دست بچه ها تو دستمونه انگار دنیارو داریم و نباید از چیزی ترسید
مریم بانو
11 بهمن 93 8:17
واااااااااااااااای از این فرشته ی مهربون و کوچولو که هم مراقب مامان گلشه هم با شیرین زبونیاش دل همه رو میبره خدا حفظش کنه این نازنین دختر رو
مهتاب
11 بهمن 93 16:07
ای جانم چه نی نی با مزه ای خاله جون علیرضای منم توی مسابقه عکس شرکت کرده میشه بری بهش رای بدی؟ یه دنیا ممنون اینم لینکش http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2015011122090505397
مامانی
18 بهمن 93 10:02
برای تو خانوم خوشگله
انیس
18 بهمن 93 11:51
عزیز دلم ماشالا به جونش آفرین به تو مامانی گل که میبریش کلاس خوش بحالت حسودیم شد من واقعا نمی رسم جه زبونی داره ماشالا ببوسش به جای من 58 ماهگی هم بسیار مبارک