سونیا سونیا ، تا این لحظه: 14 سال و 29 روز سن داره

همه زندگی من سونیا

49 ماه است که همنفسم شدی

1393/2/8 20:39
815 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و صد تا سلام گرم بهاری به روی زیبا تر از ماهت نازگل مامان انشالله که خوبی و خوش و سلامت و در کمال عافیت .

امروز هشتم اردیبهشت سال یکهزارو سیصد و نود و سه هستیم یعنی فردا که نهم اردیبهشته میشه دقیقا 1500 روز که به دنیا اومدی و  همنفس مامان و بابا. شدی عزیز دلمون, شدی قلب و روحمون شدی دارو ندارمون شدی امید و آرزومون شدی محور و هسته زندگی ما.

و ما رو پویاتر و فعال تر کردی برای تلاش کردن وساختن زندگی آینده و تامین یک زندگی خوب برای هدیه ای که خدا منت برسرمون گذاشت و به ما عطا کرد من شدم مادر و حس زیبا و غیر قابل توصیف مادری رو چشیدیم و چه لذت بخش باده نابیست که خداوند عالم نصیب زنان گردانید واز خدای مهربون میخوام همینطور که دختر چون تو ماهی را به من هدیه داد روزی این لذت و  حس زیبا رو به دخترک امروز و بانوی فرداهای من بچشونه و وجودش رو سر شار از حلاوت و شیرینی وصف ناپذیر مادری بکنه.

این روزهای بلند بهار شاید در روز بیش از صدبار کلمه مامان رو از دهانت میشنوم و گاهی انقدر تکرارش میکنی که خسته میشم و وقتی ازت میپرسم چرا وقتی یکبار صدام زدی و جوابت رو دادم بازم میگی مامان و شما  با هزار نازو ادا میگی آخه تو مامان خیلی خوب و مهربونی هستی منم دوست دارم هی بگم مامان و تو بگی جانم ,عزیزم ,عشقم ,عمرم,نفسم و... و من دوباره بگم مامان دوباره تو جواب بدی .

این روزها خدا رو شکر بیشتر میرسم که باهات بازی کنم و برات وقت بگذارم و بیشتر با هم هستیم و از بودن در کنار هم لذت میبریم کاش همه روزهامون همینطور بهاری و بلند بود و باهم بودنمون بیشتر و بیشتر  و من این احساس ناب رو بیشتر تجربه میکردم روزهای قشنگی رو داریم سپری میکنم که خیلی زیبا و ناب هستند عاشق لحظاتی هستم که روی تاب میشنی و من تابت میدم و وقتی که از روی زمین کند ه میشی و بالا میری چنان از سر هیجان جیغ میزنی و شادی میکنی که غرق در سرورم میکنی .

وقتی بساط اسباب بازیت رو توی حیاط یا اتاق پهن میکنی و صدام میزنی تا بیام و باهم بازی کنیم چنان حس قشنگی رو بهم منتقل میکنی که مثل یک بره رام و دستی میام کنارت میشنیم و شاید تا یک ساعت با هم بازی میکنیم و لذت میبریم و دوست ندارم این آرمش و لحظه های قشنگ رو از دست بدم و گاهی فکر میکنم روزهایی بیایند  در آینده که من از تو بخواهم که کنار من بنشینی تا من تنها نباشم و از این که اون روز تو کنارم نباشی و من تنها بمونم دلم میگیره اما این قاعده طبیعته و کاریش نمیشه کرد این جور موقعها دلم میخواد که همیشه دختر کوچولو ی من باقی بمونی و مونس و همدم باشی در این غربت و هیچ وقت تنهام نگذاری .

وقتی که از خرید یک بستی یا یک شلوار جورابی غرق در هیجان میشی و بارها ازم تشکر میکنی و میگی ممنونم تو مامان خیلی مهربونی هستی منم خدارو شکر میکنم و ازش تشکر میکنم که چنین فرشته ای رو بهم داده و همیشه ازش میخوام که توانایی این رو بهم بده که بتونم تمامی خواسته های معقولت رو برآورده کنم تا هیچ وقت احساس کمبودو حسرت چیزی رو نداشته باشی .

همیشه سعیم بر این هست که قولی رو بهت بدم که درتوانم باشه و بتونم بهش عمل کنم و هیچوقت وعده ای رو بهت ندم که نتونم بهش عمل کنم چون ماشالله انقدر در قولی که ازمون میگری مسری که عملیش کنیم و تا اون کار رو انجام ندیم دست بردار نیستی به هیچ طریقی.که نباید هیچ وعده ای رو بدونه اینکه از تضمینش در آینده نزدیک مطمئن باشیم رو بهت ندیم.

  نمونه اش جمعه گذشته بود که بهت قول داده بودم که ببرمت پارک که ازصبح که چشمهات روباز کردی و سلام اول صبحت رو دادی گفتی مامان امروز جمعه است باید بریم پارک و تا ساعت پنج بعد از ظهر که راهی شدیم به طرف پار ک شاید نزدیک به صد بار گفتی مامان الان میریم پارک؟ مامان الان وقتش شده ؟که بریم پارک تا بلاخره رفتیم البته این بار زیاد با اسباب بازیها بازی نکردی و بیشتر به فکر بدو بدو از این طرف به اون طرف بودی تا بازی در پارک اما نزدیک یک و نیم ساعتی رو که پارک بودیم بهت خوش گذشت و کلی هم از من تشکر کردی قربون دختر مودبم ماشالله خیلی مودب و سر زبون داری اما متاسفانه جایی که میریم اولش خیلی خجالت میکشی و حرف نمیزنی و بعد از نیم ساعتی شروع میکنی به تبادل اطلاعات و حرف زدن و بازی کردن با دیگران اصلا به بچه های دیگه زور نمیگی و از بچه های زورگو هم سریع فاصله میگیری مثلا جمعه که رفتیم پارک یک پسر کوچولو رفته بود بالای سرسره و نمیگذاشت هیچ بچه ای بازی کنه و شما وقتی رفتارش رو دیدی بی خیال  سرسره شدی و من دیدم نزدیک ده تا بچه اسیر اون آقای فسقلی هستند اومدم بهش گفتم برو کنار و بگذار همه بچه ها بازی کنن این یک وسیله عمومی و شما نمیتونی اینطوری رفتار کنی و اون هم رفت   از سر راهتون کنار و همه بچه ها دوباره شروع کردند به بازی متاسفانه خانواده اون آقا کوچولو هم به روی مبارکشون نمی اوردند که گل پسرشون داره حق بچه های دیگر رو ضایع میکنه .

خوب گل دخترم تاج سرم انشالله که یک روزخاطرات پانزده هزارمین روز از زندگیت روبنویسم . تا پست بعدی در پناه حق باشی دلبرکم.

1393/2/8

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (30)

مامان عالمه
8 اردیبهشت 93 22:00
_____█████____█████ ___██♥◊◊◊◊██_██◊◊◊◊♥██ _██♥◊◊___◊◊█_█◊◊___◊◊♥██ ██♥◊◊_____◊◊█◊◊_____◊◊♥██ ██♥◊◊______◊◊◊______.◊◊♥██ ██♥◊◊___بـــــدو آپــــــم___◊◊♥██ _██♥◊◊______________◊◊♥██ __██♥◊◊___________◊◊♥██ ____██♥◊◊_______◊◊♥██ ______██♥◊◊__◊◊♥██ ________██♥◊◊ ___________██♥◊◊ _____________██♥◊◊ _______________██◊
الهه
9 اردیبهشت 93 9:56
ای جان خدا این دختر مودب و مهربون رو محکم تو دستای خودش نگهداره و مواظبش باشه. 49 ماهگیت مبارک سونیا خانم
مریم بانو
9 اردیبهشت 93 10:29
سلام مامان سونیای عزیزم مثل همیشه لذت بردم از خاطرات شیرین شما وسونیا خانوم گلم انشالله که همیشه و همیشه درکنار هم خوب و خوش باشید اینجوری انقد از مادری هاتون زیبا و با حس صحبت میکنید که آدمو وسوسه میکنید دوستتون دارم و به خدای مهربون می سپارمتون
مامان تارا و باربد
9 اردیبهشت 93 11:47
سلام عزیزم خوبی 1500 روزگی خانوم طلا و مادری خودت مبارک امیدوارم همیشه شاد باشید و سلامت هزارماشالا به این خانوم فهمیده و آفرین به تو که مامان خوش قولی هستی مورد بچه های زورگو توی پارک و اماکن عمومی همه جا هست بعضی خانواده ها متاسفانه خوشحال میشن ازین ویژگی و اونو میزارن به پای توان بچه برای گرفتن حق خودش ولی متوجه نیستن چه ظلمی به بچه شون می کنن که طوری بارش میارن که به حق خودش قانع نباشه مراقب خودتون باشید
مامان یاسمن و محمد پارسا
9 اردیبهشت 93 17:04
49 ماهگیت مبارک عزیزم
مامی یلدا و سروش
9 اردیبهشت 93 23:03
49 ماهگیت مبارک عزیزم. انشاالله 120 ساله شی گلم
مامانی ماهان جون
10 اردیبهشت 93 11:14
سلااااااااااااااام عزیزم خوبی خوشی تو باز چرا کم پیدا شدی؟؟؟این تعریف روباه از کلاغ گونتم تو حلقمممممممممم خخخخخخخخخ
مامانی ماهان جون
10 اردیبهشت 93 11:16
عزیز دلم این کام پایین یه ویرایش کوچولو داشت زحمتش با خودت
مامانی ماهان جون
10 اردیبهشت 93 11:17
ای جووونم پست جدیدم که گذاشتیمامان سونیا جونم بخدا همچین سرم شلوغه پست گذاشته بودم اما اصلا نظر دهید و نگاه نکرده ودم الان دیدم 75 تا کام دارم دارم اونا رو تائید میکنم زودی میام پیشت عسیسسسسسم
مامانی ماهان جون
10 اردیبهشت 93 11:18
بیا خصوصییییییییییییییییی
مامانی ماهان جون
10 اردیبهشت 93 11:25
ههههههههههههههه کار بلت نیستین آجی گلمممممممممشما اندازه یه کنیز دلبری بلت نیستین عایااااااااا؟؟متاسفم دوستاان
مامانی ماهان جون
10 اردیبهشت 93 11:26
گلک...چی چـــــــــــیاینی که تو گفتی من اصلا زبونم بهش نمیچرخه خخخخخخخخخخخخخ
مامانی ماهان جون
10 اردیبهشت 93 11:28
نه دیگه مامان سونیا اومدی نسازیااااااااامیرفتیم موزه جواهرات که دلم آب میشد افسردگی میگرفتم الان اینجا نبودم کهاونجام موزه تبریزه خوبه کههههه کجاشو دیدین حالااااااااا
مامانی ماهان جون
10 اردیبهشت 93 11:42
اول و آخری و بقیه مجسمه ها مال خود خود تبریزه با اثر استاد حمید حسینی
مریم بانو
13 اردیبهشت 93 10:47
____________@@_@__@_____@ ___________@@@_____@@___@@@@@ __________@@@@______@@_@____@@ _________@@@@_______@@______@_@ _________@@@@_______@@______@_@ _________@@@@_______@_______@ _________@@@@@_____@_______@ __________@@@@@____@______@ ___________@@@@@@@______@ __@@@_________@@@@@_@ @@@@@@@________@@_____ _@@@@@@@_______@_____ __@@@@@@_______@@_____ ___@@_____@_____@_____ ____@______@____@_____@_@@ _______@@@@_@__@@_@_@@@@@ _____@@@@@@_@_@@__@@@@@@@ ____@@@@@@@__@@______@@@@@ ____@@@@@_____@_________@@@ ____@@_________@__________@ _____@_________@_____ _______________@_____ ____________@_@_____ آپم بیا
مامان ز✿ـرا
13 اردیبهشت 93 11:23
ایشاله خدا برات حفظش کنه و سایتون بالای سرش باشه
عالمه مامان امیرحسین
13 اردیبهشت 93 15:28
نازنین
15 اردیبهشت 93 11:38
عزیزم ایشالله پانزده هزارمین روزززز خوش بگذره بهتون تو این روزهای قشنگ بهاری واقعن که طولانی بودن روزهای بهار یه فرصت بزرگه ایشالله خوش بگذره بهتون
مامان آنی
16 اردیبهشت 93 9:36
عزیزم شما مامان خوبی بودی که حالا یه دخمل ناز و خیلی مودب داری که یادگرفته برای هرچیزی تشکر کنه و ابراز محبت آرزو میکنم همیشه و در هر لحظه ،لحظه های شادی رو درکنار هم داشته باشین
سیده نرجس خاتون ، مامان طهورا خانوم
16 اردیبهشت 93 16:42
" " مبارک باشه مادر و دختر
*یاسمین*
16 اردیبهشت 93 17:45
خاله جون،اگه دوست داشتید پیش ما هم بیاین
مامان آرشيدا قند عسل
17 اردیبهشت 93 13:38
49 ماهگيت و 1500 روزگيت مبارك خانوم خانوما الهي كه ساليان سال زنده و سرحال و شاد باشي
بابا و مامان
18 اردیبهشت 93 16:51
مارینا
19 اردیبهشت 93 17:30
مبارک باشه 1500 روزگی فرزند گلتون نوشته قشنگ و پر احساسی بود اگر خواستید با کوچولوتون اوقات خوشی رو بگذرونید و خلاقیتش و مهارت هاش رو پرورش بدید، حتما به سایت کودک سیتی سر بزنید
مامان آوا
20 اردیبهشت 93 21:15
مامانی ماهان جون
21 اردیبهشت 93 9:07
سلام دوست خوبم،خوبی؟سونیا جونم خوبن؟
مامانی ماهان جون
21 اردیبهشت 93 9:08
چه شیرین زبون شدی هزار ماشالله سونیا جونم،هر چن برا صدا کردنای منم جواب میدادن جانم، عزیزم،عشقم مسرور میشدم و همش صدا میکردم خخخخخخخخخخخ
مامانی ماهان جون
21 اردیبهشت 93 9:10
دعا میکنم همه روزاتون بهاری باشه تا بیشتر از کنار هم بودناتون لذت ببرین
مامانی ماهان جون
21 اردیبهشت 93 9:11
ایشالله خدا اونقدر بهمون پول و توانایی بده که بتونیم همه خواسته های بچه هامونو عملی کنیم
یلدا
21 اردیبهشت 93 15:31
چرا عکسای سونیا رو نزاشتین؟