سونیا سونیا ، تا این لحظه: 14 سال و 23 روز سن داره

همه زندگی من سونیا

گل و تـــرانه و لبــخنــد می رســــد از راه

1392/12/25 14:28
836 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و صد سلام گرم توی این هوای سرد زمستون .به روی همچون ماهت گل دختر قند عسلم .

خوبی انشالله گل دخترم .هوا دوباره یک هفته ای هست که حسابی سرد شده و دو بار توی چند روز گذشته برف باریده اما چون یک ماهی هوا گرم شده بود زمین گرم بود برفها به سرعت آب شدند روی زمین نموندند .با اینکه ننه سرما عقب گرد کرده و باز اومده به خونه ها . اما بهار خانم هم  بیکار ننشسته و کارخودش رو میکنه درختها همه برگ باز کردند و زمین سبز و زیبا شده و بوی عید و صدای قدمهای عمو نورز همه جا رو گرفته .

و اما شما توی این روزها دائم درحال جست و خیز و ورجه و وورجه هستی کاملا شاد و سرحال و منتظر اومدن بهاری و هر بار که ازخونه میریم بیرون همه توجهت به نشونه های بهار هست و به منم تذکر میدی که مامان ببین همه جا سبز شده .مامان ببین سبزه عید. مامان ببین تنگ و ماهی قرمزرو و هزاران چیز زیبای دیگه که مژده بهار رو میدن سر ذوقت میاره و بعد از هرکدوم از اینهایی که گفتم بهم گوش زد میکنی ، ازم قول میگری که بهار شد و هوا خوب شد با هم بریم پارک و منم بهت قول میدم که بهار بیاد و هوا خوب بشه حتما حتما  تند و تند میبرمت پارک و شما سر شار از شوق میشی از شنیدنش و حسابی سر ذوق میای . انشالله که همیشه همینطور شاد  پر انرژی باشی و روزهات پر از طراوت و سر سبزی باشه .

و اما چهار شنبه هفته گذشته قرار بود توی کتابخونه برای اعضای خردسال زیر دبستانمون یک جشن کوچولو بگیرم و براشون فلسفه نوروز و هفت سین رو توضیح بدیم و من اون روز شیفتم عصر بود و جشن قرار بود صبح باشه و من نمیتونستم توی اون جشن باشم اما روز قبلش که سه شنبه باشه همکارم گفتند که براشون کاری اداری پیش اومده و شیفتشون رو با من عوض کردند و من دیدم دارم صبح میرم کتابخونه و جشن هم داریم فکر کردم هم برای تنوع و تغییر روحیه وهم آشنایی با بچه های دیگه و دیدن یک فضای شاد شما رو هم با خودم ببرم کتابخونه . البته این جشن با همکاری یک مرکز پیش دبستانی که همه بچه هاشون عضو کتابخونه هستند انجام شد . خلاصه اش کنم برات که صبح شما همراه من اومدی کتابخونه و جشن قرار بود ساعت نه شروع بشه ولی یکی از مربیهای بچه ها که با همکاریشون جشن رو برگزار میکردیم ساعت هشت و نیم اومد و بعد از ایشون هم دسته دسته بچه ها اومدن و اغلب با پدر یا مادرشون بودند .تا قبل از اینکه همه بچه ها بیاند و جشن شروع بشه شما از روی عادت همیشگی که میای کتابخونه و اعضای کتابخونه که بیشتر پشت کنکوری یا دانشجو هستند و دیگه با من دوست شدند و شما رو دوست دارند بازی میکنی و بدوبدو بین قفسه ها و قایم باشک و از اینجور بازیها فکر کردی که این مربی مهد کودک هم از همون دوستان همیشگی و عضو کتابخونه است رفتی و دستش رو گرفتی و بهش گفتی بیا بریم پشت اون قفسه ها یک دونه موش لونه داره بیا بریم نشونت بدم . بعدشم بردیش سر قفسه نشریات و نشریات رو در آورده بودی و یکی یکی براش توضیح میدادی و  بعدشم توقع داشتی که طبق معمول گذشته بین قفسه ها باهاش قایم باشک بازی کنی .

 منم دیدم برات نمیتونم توضیحی بدم که کاملا درک کنی فقط چند بار ازت خواستم که این کار رو نکنی و شما زیاد توجهی به حرفم نکردی بنا براین خودم  از ایشون معذرت خواهی کردم و کلی خجالت کشیدم ولی ایشون خیلی بزرگوار بودند و گفتند من کارم همیشه با بچه هاست بگذارید راحت باشه و برای ایشون توضیح دادم که چون شما هر بار میای کتابخونه دخترها سرگرمت میکنن و شما الان به امید همیشه با ایشون مشغول بازی شدی . خلاصه جشن ساعت نه شروع شد . مسابقه ماست خورون بود و جشن و شادی و کیک هم داشت این جشن، وشما هم کیک رو که دیدی گفتی مامان چند روز دیگه بهار بیاد عید بیاد تولد منه برام کیک میگیری؟ داشتیم در این مورد صحبت میکردیم که اون خانم مربی  حرفهامون شنید و گفت این کیک برای جشن تولد شماست سونیا خانم وما امروز اینجا جمع شدیم که برات جشن تولد بگیریم.

  به بچه ها گفتیم برات تولدت مبارک خوندند و کیک رو بریدی و یک تولد شلوغ و حسابی که بیشتر از 50 تا بچه یکجا جمع بودند و شاید دیگه چنین جشن تولدی نداشته باشی. بهر حال که اون روز بهت حسابی خوش گذشت و مربیها برای بچه هاشون یک کادو ی کوچولو گرفته بودن که لطف کردند و به شما هم یکی داند و شما حسابی ذوق زده بودی از اینکه کادوی تولد گرفتی وخدا رو شکر که حسابی برات سورپرایز بود وذوق و شوقی وصف نشدنی داشتی عزیز دلم انشالله که خدا همیشه دل کوچولوت رو شاد و سرشار از امید بکنه و در تمام مراحل زندگی دستت رو بگیره و یاریت کنه. اون روز عصر که بابا از سرکار برگشت با آب و تاب تمام همه چی رو براش تعریف کردی و کادویی رو که گرفتی بودی رو هم بهش نشون دادی. فردا که رفتی بودی خونه عزیز برای عمه جون همه چی رو تعریف کرده بودی . خوب عزیز دلم این هم یک روز به یادموندنی بود که چند روز پیش بدونه هیچ مقدمه چینی بر پا شد و من ذوق و شوق از ته دلت رو دیدم و لذت بردم و خدا رو شاکرم به خاطر اون لحظات زیبا که نصیبمون کرد . خوب نازگلم تا خاطره بعدی در پناه حق باشی عزیز دلم.

25/12/1392

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

ღ¸.•مامان ِ آینده یه فسقِـلی•.¸ღ
26 اسفند 92 2:41
سلام دوست ِ عزیزم... دارم میرم سفر و نمی تونم روز عید بیام پیشت... پس پیشاپیش عید رو بهت تبریک میگم، صمیمانه... http://upload7.ir/imgs/2014-03/29078938609595852919.jpg
مامان نگار
26 اسفند 92 9:18
وای چه جشن تولد خوشگلی بوده با یه عالمه بچه حتما این جشن تولد خیلی یه یادموندنی خواهد بود برای سونیا جون مامانی پیشاپیش سال نو هم مبارک باشه ایشالا امسال سال پربار و خوب و خوشی براتون باشه
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰..
26 اسفند 92 18:10
الهى بگردمش كه عاشق بازى ... عاشق كيك تولد .... مباركت باشه ايشالله هميشه شاد باشى خانم خانما
فرزانه مامان علی اکبر
27 اسفند 92 8:58
پیشاپیش عیدتون مبارک یه عالمه بوس واسه سونیا جون
مامان امیرمحمد
27 اسفند 92 9:42
زلال ترین شبنــم شــادی را همیشه بر لبانتان آرزو داریم نه برای امروزتان بلکه برای فردای هر روزتان عیدتان مبارک. امیرمحمد و مامانی
مامان آروین-مریم
27 اسفند 92 15:04
آتش روشن کردم و عهد کردم تا خاموش شدنش دعایت کنم میدانم به آنچه میخواهی میرسی ، چرا که من هر بار یک هیزم اضافه میکنم ! چهارشنبه سوریت مبارک
مامان محیا(ارام جانم)
27 اسفند 92 23:32
دم همه اونايى كه تو خونه تكونى دلشون ما رو پاك نكردن گرم ما خيلى جا نميگيریم سال نو پيشاپيش مبارك
مامان دو بهونه قشنگ زندگی
28 اسفند 92 0:44
درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم . . . .$$$$$$_______________________________$$$$$ __$$$$$$$$*_____________________,,$$$$$$$$* ___$$$$$$$$$$,,_______________,,$$$$$$$$$$* ____$$$$$$$$$$$$___ ._____.___$$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$,_'.____.'_,,$$$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$,, '.__,'_$$$$$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$ ______***$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$**** __________,,,__*$$$$$$@.$$$$$$,,,,,, _____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,, ____*$$$$$$$$$$$$$*_@@_*$$$$$$$$$$$$$ ___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__*$$$$$$$$$$$$$,, _,,*___*$$$$$$$$$$$___*___*$$$$$$$$$$*__ *',, *____,,*$$$$$$$$$$_________$$$$$$$$$$*,,____* ______,;$*$,$$**'____________**'$$***,, ____,;'*___'_.*__________________*___ '*,, ,,,,.;*____________---____________ _ ____ '**,,,, *.° ? ...° ....O .......°o O ° O .................° .............. ° ............. O .............o....o°o .................O....° ............o°°O.....o ...........O..........O ............° o o o O ......................? ...................? ...............? ...........? _________*¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨) ,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸..... *•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸..
مامان یاسمن و محمد پارسا
28 اسفند 92 7:58
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش دنیا را برایتان شاد شاد و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزومندم . پیشاپیش سال نو برشما دوست عزیز ومبارک
مامان یاسمن و محمد پارسا
28 اسفند 92 7:58
سونیا جونم تولدت مبارکخدا را شکر همیشه دلت شاد باشه و لبت خندان
مامان پریسا
28 اسفند 92 10:26
بهار ثانیه ثانیه پیشتر می آید و اینجا کسی هست که به اندازه ی تمام شکوفه های بهاری برایت آرزوهای خوب دارد . سال نو مبارک http://www.niniweblog.com/upl/parisajoon/13949856836.jpg
مامان پریسا
28 اسفند 92 10:26
تولدتون هم مبارک عزیزم مثل من اسفندی هستید
مامان الینا
28 اسفند 92 10:48
سونیا جان تولدت مبارک گلمعیدت هم مبارک امیدوارم در کنار خانواده ماهت سال خوب و خوشی رو داشته باشی.
مامان متین و مهبد
28 اسفند 92 10:57
دوست ندارم مثله همه از خدا بخوام که توي زندگي هيچ غمي نباشه، چرا که شاديها در کنار غمهاست که معنا پيدا ميکنه و زيبا ميشه. تنها از خدا ميخوام قدرتِ درکِ حضورش رو توي لحظه هاي زندگي به همه ي مخلوقاتش عطا کنه، که اون وقته که هيچ مشکلي توان شکستن ما رو نداره. سال نو با ديدِ نو به زندگي و فرصتي دوباره براي بهتر زيستن بر شما و خانواده تان خجسته باد.
مامان مهنا
28 اسفند 92 12:23
تولدت مبارک
مامان مهنا
28 اسفند 92 12:23
عیدتونم پیش پیش مبارک
خاله الهام
28 اسفند 92 15:37
این عید پر از عطر دل انگیز خـــداست سرشار ترین آینه ی خــــاطره هاست نوروز خوشت همیشه رنگین با عـشق آراسـته با دلی که همراه خـــــداست پيشاپيش عيدتون مبارك باشه عزيزم ببخشيد خيلي وقته بهتون سر نزدم دلم براي سونيا جون هم كلي تنگ شده از طرف من ببوسيدش
علامه کوچولو
28 اسفند 92 15:38
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش، اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام ******** سال نو مبارک ********
فرشته
28 اسفند 92 16:48
خداوندا ، نمیدانم چه تقدیری مرا فرموده ای اما برای دوستان من عطا فرما : هزار و سیصد امید هزار و سیصد و نود بهروزی هزار و سیصد و نود و سه لبخند زیبا سال نو پیشاپیش مبارک ----------------------------------------- ممنون که بهم سر زدید با افتخار لینکتون کردم
مریم بانو
29 اسفند 92 11:33
سلام مامان سونیای عزیزم.عید شما و سونیا خانوم گلم مبارک چه روز خوبی داشته سونیا جون.انشالله که همه روزهاش پر از شادی و خنده باشه و غم ازش به دور بمونه پیشاپیش هم سال جدید هم تولد سونیای عزیزم رو تبریک میگم خیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی دوستتون دارم
مامان مانلی
5 فروردین 93 17:55
باز هفت سین سرور ماهی و تنگ بلور سکه و سبزه و آب نرگس و جام شراب باز هم شادی عید آرزوهای سپید باز لیلای بهار باز مجنونی بید باز هم رنگین کمان باز باران بهار باز گل مست غرور باز بلبل نغمه خوان باز رقص دود عود باز اسفند و گلاب باز آن سودای ناب کور باد چشم حسود باز تکرار دعا یا مقلب القلوب یا مدبر النهار حال ما گردان تو خوب راه ما گردان تو راست باز نوروز سعید باز هم سال جدید باز هم لاله عشق خنده و بیم و امید عید شما مبارک
❤مامان سونیا❤
پاسخ
ممنونم سال نو شما هم مبارک باشه