سونیا سونیا 14 سالگیت مبارک

همه زندگی من سونیا

کیف و کفش قرمز

1392/12/15 14:30
696 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و صد تا سلام گرم  به روی همچون ماه گل دخترم خوبی انشالله نازنینم.

خوب از حال و هوای این روزهات برات بگم که بوی بهار و عید و خرید سال نو حسابی سر ذوقت آورده و حسابی خوشحال و ذوق زده ای یک بخش از خرید هات رو انجام دادم اما هنوز کامل نشده و چند تا تیکه ای مونده که برات بخرم و با این گرونی بازار نمیدونم بشه یا نه . امیدوارم که بتونم برات اون چند تا تیکه جا مونده رو هم بخرم تا شادیت کامل بشه عزیز دلم.هفته گذشته رفتیم خرید و برای شما یک پیراهن و ساپورت   و یکدست لباس راحتی برای توی خونه خریدیم اما برای زیر پیراهنت باید یک بلوز بخرم تا باهاش ست بشه چون پیراهنت خیلی لخته و بهار هم که اینجا هوا سرده و  با یک پیراهن سرما میخوری .بنابرین یک بلوز باید برای زیر پیراهنت برات بخرم تا باهاش بپوشی .

از اونجایی که پیراهنت قرمزبا خالهای مشکی  هست و من دنبال یک بلوز قرمز ساده هستم تا بتونم با پیراهنت ست کنم   هنوز هیچ چی نتونستم برات پیدا کنم و از شانس ما بلوز ساده قرمز نایاب شده دیروز کلی گشتم اما چیزی برات پیدا نکردم ولی برات یک کیف و یک کفش به رنگ قرمز گرفتم تا با پیراهنت ست کنی شب وقتی از خونه عزیز اومدی اول کیف من رو دیدی و گفتی مامان چه کیف خوشگلی خریدی چقدر قشنگه مبارکت باشه و وقتی که کیفت رو از توی کیفم درآوردم و بهت دادم حسابی ذوق زده شدی و اومدی بوسم کردی و چندین بار تشکر کردی ازم و بعدشم کفشها رو بهت نشون دادم و کردی پات و دیگه در نمی آوردی و از ذوق همش راه میرفتی و حرف میزدی میگفتی مامان من میخوام با این کیف و کفش جدید توی خونه گردش بکنم و از من و بابایی هم میخواستی که همراهیت کنیم و ما هم از صبح سرکار و من سه ساعتی رو هم رفته بودم برای خرید حسابی خسته بودم و حال نداشتم ولی شما حسابی سرحال بودی و همش میگفتی مامان بیا گردش کنیم یا بیا بازی کنیم .

یک بارم که من توی آشپز خونه در حال شام پختن بودم اومدی و گفتی مامان من دارم میرم سفر  ازت پرسیدم کجا میری گفتی میرم یکجای دور ،پرسیدم کی از سفر برمی گردی ؟ گفتی معلوم نیست  شاید خیلی دیر بیام . دوباره چند دقیقه بعدش اومدی گفتی مامان من دارم میرم سرکار باید زودی برم وگرنه دیر برسم همکارم باهام دعوا میکنه.

خلاصه که شب خیلی خوبی بود و من و بابایی از شادیت حسابی شاد بودیم و لذت میبردیم از شادیت .

انقدر از کیفه خوشت اومده بود که دیشب موقع خواب هم گرفتیش بغلت و باهاش خوابیدی البته قبل از خوب وقتی لامپها رو خاموش کردم اعتراض کردی گفتی مامان چرا لامپها رو خاموش میکنی همه جا تاریک میشه گفتم خوب میخواییم بخوابیم باید  لامپها رو خاموش کنم . شما هم گفتی نه اگر لامپ رو خاموش کنی که دیگه قرمزی کیف من پیدا نیست . صبح هم که از خواب بیدار شدی و میخواستم ببرمت خونه عزیز گفتی مامان میشه کیفم رو ببرم نشون عمه و عمو بدم . منم گفتم خوب ببر شما حسابی خوشحال شدی مثل خانم های با کلاس و حسابی وقتی که آماد رفتن شدیم کیفت رو انداختی روی دستت و راه افتادی . خوب اینم از ماجرای خریدهای نورز 93 برای دختر نازنینم تا پست بعدی در پناه حق باشی گل دخترم.بای بای

1392/12/15

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (32)

مریم بانو
15 اسفند 92 11:26
واااااااااااااااااااااااااای مامان سونیا منو بردین به اون روزای بچگی یادش بخیر من بچه ک بودم عاششششششق رنگ قرمز بودم یه کیف قرمز خانمی داشتم با کفشای تق تقی قرمز و سفید میپوشیدم فکر میکردم یه شاهزاده خانومم حتا کیف کلاس اولم هم قرمز بود. هنوز بوی نوئی خاصی که داشت رو یادمه..... انشالله سونیا خانوم که بزرگ بشه و این خاطرات رو بخونه خیییییییلی حس خوبی بهش میده
❤مامان سونیا❤
پاسخ
هی گفتی خاله منم عاشق کفش پاشنه بلند بودم که تق و تق صدا کنه انشالله ثبت این خاطرات در آینده باعث شادی و شیرن کامی دخترکم بشه
مامان تارا و باربد
17 اسفند 92 12:11
سلام عزیزم مبارک باشه لباسای نو ایشالا که بهترین ها رو بخری برای فرشته کوچولومون و به سلامتی استفاده کنه مامانی گل ببوسش به جای من و خدا قوت به خاطر این روزهای شلوغ شاد و سلامت باشید
❤مامان سونیا❤
پاسخ
ممنونم خاله جون شما همیشه محبت دارید به ما شما خسته نباشی عزیزم خدا قوت به شما باید گفت به خاطر دوتا گل خوشگلتون انشالله که همیشه شاد و سلامت باشید و ایام به کامتون باشه
آیسان مامان ماهان
17 اسفند 92 12:42
به به به خانم خوشگله،مبارکت باشه خریدای عیدت
❤مامان سونیا❤
پاسخ
مرسی خاله جون
آیسان مامان ماهان
17 اسفند 92 12:43
دست مامان مهربونتم درد نکنه که به فکرته و سورپرایزت میکنه عجیییییییییجم
❤مامان سونیا❤
پاسخ
خوب دیگه خجالتم نده وظیفه است باید هرکاری که از دستمون بر بیاد برای این فسقلیها انجام بدیم
آیسان مامان ماهان
17 اسفند 92 12:43
چه کیف و کفشی بشه سورپرایز ماماااااااااانایشالله بلوز ساده قرمزم گیرتون میاد
❤مامان سونیا❤
پاسخ
انشالله دعا کن گیرم بیاد خاله چند روز هست سر این بلوز فکرم خرابه دیگه دنبالشم نرفتم ببینم چیزی پیدا میکنم یا نه
آیسان مامان ماهان
17 اسفند 92 12:44
آ قربون دخمل مسافر و کارمند
❤مامان سونیا❤
پاسخ
خدا نکنه خاله انشالله 120 سال زنده باشی ممنونم از محبتت
مامان نگار
17 اسفند 92 13:54
معلومه که خیلی خیلی خوشگلن این کیف و کفش سونیا جون هم که اونها رو پسندیده دیگه معلومه محشرن
❤مامان سونیا❤
پاسخ
ممنونم خاله که ما رو انقدر خوش سلیقه میدونید مرسی البته به پای سلیقه شما که نمیرسه
نسيم-مامان آرتين
17 اسفند 92 14:25
سونياي نازم خيلي دلم براي شيرين زبونيات تنگ شده بود
❤مامان سونیا❤
پاسخ
مرسی خاله جون دل ما هم برای شما و آرتین عزیز تنگ شده بود
مریم بانو
17 اسفند 92 15:24
با یه ایده ی عیدانه بروزم خانمی
❤مامان سونیا❤
پاسخ
میایم پیشتون الان
*یاسمین*
17 اسفند 92 23:27
سلام عزیزموای که من چقد لجم میگیره از خریدن بلوز تک برای پیراهن، چون به قول شما نایاب میشه. واسه همین سعی میکنم با هم بخرم و اگه نشد بلوز سفید میگیرم که به همه چی میادفدات شم خاله جون که انقد شادی کردیمبارکت باشه حوشگل خانومآخ که من عاشقِ شادی بعد از خرید بچه هام
❤مامان سونیا❤
پاسخ
بله میبین اصلا قحطیش میاد بعدشم این فسقلی خودشون پیراهن رو پسند فرمودندو گفتند فقط همین که همین نزدیک بیست مدل لباس دیگه توی اون مغازه بود دست گذاشت روی این و گفت فقط همین . راستش بلوز سفیدم داره ولی باهم زیاد به دل نمیچسبه اگر قرمز گیرم نیاد که مجبورم با همون بلوز سفید تنش کنم .وممنونم از محبتتون خاله جون
آیسان مامان ماهان
18 اسفند 92 11:58
قربووووووووونت عزیزم،قابل شما رو ندارم
❤مامان سونیا❤
پاسخ
وای مرسی خاله جون شما یک دنیا قابلی
آیسان مامان ماهان
18 اسفند 92 12:00
همش تقصیر این اداره مزخرفه که امتحان برگزار میکنه،رادار میزاره و من مجبور میشم آروم تر صحبت کنم و صدام به گوش قناد نرسه..والااااااااااااایش ایش ایشششششش اداره..ایش ایش ایش امتحان..ایش ایش اییش قناااااد
❤مامان سونیا❤
پاسخ
آی گفتی گند بزنن به هرچی ادارست مخصوصا این دم عیدیه
آیسان مامان ماهان
18 اسفند 92 12:01
قلبوووووووووووونت....جاتون خالیییییییییییی
❤مامان سونیا❤
پاسخ
مرسی دوستان به جای ما
الهه مامان یسنا
18 اسفند 92 14:34
ای جونم چه ذوقی کرده یاد بچگیای خودم کردم که چقدر ذوق میکردم برای کیف و کفش مبارک باشه عزیزم
❤مامان سونیا❤
پاسخ
مرسی خاله جون منم هنوز یادمه ذوق و شوقهای لباس نو اون روزها رو واقعا یادشون به خیر
مامان مهنا
18 اسفند 92 16:04
به به مبارکه منم عاشق رنگ قرمزم هنوز ک هنوزه هی کیف و کفش قرمز میخرم
❤مامان سونیا❤
پاسخ
خوب شما باید حالا از هر قرمزی دو تا بخری یکی واسه خودت یکی واسه دخملی
مامان آرشيدا قند عسل
19 اسفند 92 8:47
لباس و كيف خوشگلت مباركت باشه عزيزم الهي كه بسلامتي و شادي ازشون استفاده خانوم خوشگله اي كه ميخواي بري يه سفر دور
خواهر فرناز
19 اسفند 92 11:05
سلام دوستای گلم خوبین امروز اتفاقی با یه فروشگاه اینترنتی آشنا شدم البته قبلا هم آشنا بودم ولی امروز دقیق رفتم توسایتشون ودرست بررسی کردم دیدم چه قدر چیزای خوبی داره وبه راحتی توی خونه نشستی وسفارش میدی برات بیارن دم خونه دیدم ایده خوبیه که به شما دوستای گلم هم اطلاع بدم گفتم اینجا آدرسشا برای شمادوستای گلم بذارم تا شماهم ازش اگه دوست داشتین استفاده کنید برای اینکه وارد سایتشون بشین تشریف بیارین وبلاگمون امیدوارم خوشتون بیاد ازشو کلی احساس راحتی وآرامش بهتون هدیه کنه
مریم بانو
19 اسفند 92 14:06
آب دستته بذار زمین بیا وبم ببین چه خبره!! ایده جدید گذاشتم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰..
20 اسفند 92 10:13
الههههههى .... اين قدر از اين ذوق بچه ها خوشششششم مياااااااد ... ايشالله مباركت باشه عززززززيزم
نازنین
20 اسفند 92 12:10
ای جونم یه جای دوررررررررر مراقب خودت باششش کیف و کفش قرمز مبارک خوشگل خانمم کاشکی عکسش رو گذاشته بودی همش دارم تصورش می کنم ایشالله عیدش مبارک و سلامت
مامان یاسمن و محمد پارسا
20 اسفند 92 17:54
مبارکت باشه عزیز دلم ایشالاه لباس مورد نظرتم را هم پیدا کنی عزیزم
مامان نوژا
20 اسفند 92 18:05
مبارکت باشهههههه.عزیزمممممم
مامان هدیه
20 اسفند 92 19:10
س،وااای یادش بخیر با کفشایی که حتما باید جلوش نیگین داشت،راستی یه عکس چیزی یه وقت نگذاری دپرس شدیم بابا
ندا
22 اسفند 92 0:14
آدرس جدید وبلاگ کیان shahzadeye91.loxblog.com یا shahzadeye91.glxblog.com
مامان آروین-مریم
22 اسفند 92 8:52
نیم نگاهت را به تمامی دنیا نخواهم فروخت ، حتی اگر ذره ای به یادم نباشی . با آرزوی سالی خوش و خرم برای شما دوست عزیزم ..........
مریم بانو
24 اسفند 92 7:48
سلام عزیزم.سال 93 رو پیشاپیش بهتون تبریک میگم و امیدوارم سالی پر از موفقیت و سلامتی ولحظات حظ برانگیز و ماندگار باشه براتون آرزومند آرزوهای قشنگ شما مریم بانو
مامان ضحی
24 اسفند 92 8:50
سلام به مادر و دختری گل خوبین خدتروشکر دلم براتون تنگ شده بود مخصوصا برا شیرین زبونیای نازگلمون خداحفظت کنه خاله دوسستتون دارم
مامان سيد محمد سپهر
24 اسفند 92 11:25
سلام ماماني مهربون ...يك سال با همه خوبي ها و بالا و بلندي هاش گذشت......اميدوارم سال پر باري را به اتمام برسانيد..وسالي پر خير و بركت در پيش روي....هر جا كه مي رين التماس دعا......من هم اگه قسمت باشه در حرم امام رضا (ع) دعايتان مي كنم ..پيشاپيش نوروزتان مبارك......
بانو
24 اسفند 92 11:36
سلام دوست عزیز جامعه مجازی بانو با موضوعات سبک زندگی در خدمت شماست. همه اینجا هستند اما جای خالی شما احساس می شود. با اشتراک تجربیات و مطالب وبلاگ خود در بانو، دوستان جدیدی پیدا خواهید کرد. منتظر حضور تان در شبکه اجتماعی بانو هستیم. تازه های مادرانه را در چشم به راه و الهه مهر بانو دنبال کنید. جامعه مجازی بانو www.banoo.ir
آرزو-مامان آرمینا
24 اسفند 92 14:18
سلام مامان جوون مهربون و خوش قلب سونیای پرنسس ما پیشاپیش عید نوروز برشما و خانواده مهربونتون مبارک انشالله همه روزهای سال براتون مثل بهار با طراوت ، پربرکت ، پراز شادی و آرامش باشه و در تموم روزهای سال نسیم سلامتی و خوشبختی تو زندگی شما فرشته کوچولوتون و همسر مهربونتون و همه عزیزانتون بوزه . با آرزوی خوشحالی و سلامتی و خوشبختی برای شما
آیسان مامان ماهان
25 اسفند 92 11:30
مامان بهار
28 اسفند 92 17:09
کاش عکسی دخملی رو گذاشته بودی ......خوشحال شدم به وب ما اومدی