سونیا سونیا ، تا این لحظه: 14 سال و 23 روز سن داره

همه زندگی من سونیا

بزرگ شو اما مهربان بمان

1392/11/1 14:43
878 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و صد تا سلام گرم به روی همچون ماهت نازنینم خوبی انشالله دلبندم.

بازم عذر خواهی بابت دیر نوشتن و اینکه خیلی از حرفها و کاراهات رو یادم رفته اما هر چیزی رو که در ذهنم باقی مونده باشه رو سعی میکنم برات بنویسم موقعیتهای مختلفی رو که از کارهات یادم بیاد رو برات ثبت میکنم عزیزم.

صبح زود هست و داریم با هم توی خیابون میریم تا شما رو بگذارم خونه عزیز جون و خودم هم برم سرکار هنوز خورشید خانم طلوع نکرده و ماه هنوز اون ته ته های آسمونه و داره میره که خورشید خانم بیاد

سونیا: مامان مگه الان صبح نیست

مامان: چرا عزیزم الان صبح شده و من دارم شما رو میبرم خونه عزیز جون بگذارم و خودم برم سر کار

سونیا: پس چرا هنوز ماه توی آسمونه پس خورشید خانم کجاست؟

مامان: عزیزم هنوز آفتاب نزده و خورشید خانم یک ربع نیم ساعت دیگه طول میکشه تا بیاد توی آسمون و شب تموم شده و الان روز شده

سونیا: مامان حالا که روز و شده و خورشید خانم حالا میاد توی آسمون دیگه لازم نیست ماه توی آسمون باشه پس ماه رو بچین ببریم خونه خودمون

مامان: عزیزم ماه رو ببریم خونمون کجا بگذاریم

سونیا: میگذاریمش توی کیف من

 

من از روز شنبه صبح سرما خوردم حالم خرابه حسابی و روز شنبه نزدیک ظهر هست و من دائم دارم ناله میکنم وآخ و واخ

سونیا : مامان من امروز که برم  خونه عزیز برای همیشه اونجا میمونم و دیگه خونه نمیام دیگه نمیخوام پیشت بمونم . اصلا امشب زنگ میزنم به بابا و میگم این خونه رو بفروشه و یک خونه جدید برای من بخره تو رو هم به خونه ام راه نمیدم .میگم برای تو خونه جدا بخره .

مامان : چرا مگه چی شده عزیزم؟

سونیا: اعصابم رو خرد کردی حوصله ام رو سر بردی از بس از صبح تا حالا آخ و واخ کردی

مامان: باشه عیب نداره برو خونه عزیز جون بمون

یک ربع بعد من با حال نزار جلوی بخاری دراز کشیدم و همچنان ناله  کنان شما اومدی و از گونه ام یک بوس  گرفتی

مامان: سونیا خانم مگه نگفتی دیگه نمیخوای با من زندگی کنی و حوصله ام رو نداری پس چرا اومدی  بوسم میکنی؟

سونیا: ببخشید مامان من اشتباه کردم من میخواستم بهت بگم که فقط روزهایی که صبح میخوای بری کتابخونه من شب خونه عزیز جون بمونم و نیام خونه تا تو صبح برای بردن من به خونه عزیز اذیت نشی

 

موقع ناهار هست و من دارم غذات رو با قاشق میگذارم دهانت( جدیدا گاهی اوقات دوست داری بنشینی توی بغل من و من با قاشق غذات رو بگذارم دهانت) هواسم به تلوزیون هست و به شما غذا میدم یکدفعه دستم میلرزه و یک کم از غذا از قاشقم میریزه توی سفره

سونیا : ببینم مامانت تو رو تربیتت نکرده ؟

مامان: چرا کرده مگه چی شده ؟

سونیا: ببین غذا رو ریختی روی زمین بزار روز قیامت بشه و مامان و بابات دو باره زنده بشن میرم به مامانت میگم شما دخترت رو تربیت نکردی؟ بعدشم برای مامانت و بابات و تو و بابای خودم یک غذای خوشمزه میپزم تا بخورید و حظ بکنید

(قبلا برات توضیح دادم که کسانی که از دنیا میرند میرن پیش خدا و در روز قیامت همه زنده میشن و اونوقت به حساب و کتاب همه رسیدگی میشه و تا اون موقع مامان و بابای من که رفتن پیش خدا من نمیتونم ببینمشون و زنده نیستند)

 

دارم عدس پاک میکنم تا عدس پلو درست کنم( البته به دستور شما )

اومدی کنارم نشستی و گفتی بگذار منم کمکت تا با هم عدس ها رو پاک کنیم

مامان : نمیخواد شما کمک کنی بگذار من خودم سر حوصله پاک میکنم

سونیا بچه ها باید وقتی کوچولو هستن کمک مامانشون بکنن که وقتی بزرگ شده یاد بگیرن خودشون غذا بپزن خوب بگذار من یاد بگیرم دیگه .

 

1392/11/1

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (29)

خواهر فرناز
1 بهمن 92 20:34
سلام به شما من تو مسابقه دخملی شکلک شرکت کردم میشه لطف کنید به وبم بیاین وبهم رای بدین قول میدم زیاد وقتتون را نگیره کد 10 را تو قسمت نظرات بنویسید ممنون میشم دلم را شاد کنید راستی تا 7بهمن وقت دارینا عجله کنید تا دیر نشده دوست کوچک شما فرناز
❤مامان سونیا❤
پاسخ
شرمندم فرناز جون قبلا به کس دیگه رای دادم نمیتونم بازم رای بدم گلم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰..
2 بهمن 92 15:28
...... از دست زبون اين وروجك ..!!!!!!! ماشالله .....
❤مامان سونیا❤
پاسخ
فقط تکنولوژی پیشرفت نکرده فسقلیها هم پیشرفت کردند اونم خیلی زیاد
الهام مامان امیرعلی جون
2 بهمن 92 16:16
عزیزم امیرعلی جون اینجاhttp://dokhmalysheklak.niniweblog.com با کد 7منتظر رای شماست لطفا تو نظرات بنویسید رای من کد 7 مرسی بابت حمایتتون فقط تا 3 بهمن فرصت باقیست.پیش پیش بابت رای تون ممنون. راستی با تبادل لینک موافقید؟
❤مامان سونیا❤
پاسخ
عزیزم شرمندم قبلا به کس دیگه رای دادم و با تبادل لینک موافقم چرا که نه
الهام مامان امیرعلی جون
2 بهمن 92 16:17
چه دختره نازی دارید براش اسپند دود کنید.فداش بشم
❤مامان سونیا❤
پاسخ
ممنونم خاله محبت دارید الهی 120ساله زنده باشید
مامان محمد پارسا
2 بهمن 92 20:00
قربون این شیطون بلا بشم من
❤مامان سونیا❤
پاسخ
خدا نکنه خاله جون ممنونم از محبت شما
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
2 بهمن 92 20:27
بچه ها... این بچه های عجیب که یه تکه از بهشت اند... ماه رو بذار توی کیفت خاله! فقط بچه ها می تونن اینقدر خوشبخت باشن که توی خیالشون ماه رو بذارن تو کیفشون... .
❤مامان سونیا❤
پاسخ
كاش هميشه در كودكي مي مانديم تا بجاي دلمان سر زانوهايمان زخم مي شد.....
آیسان مامان ماهان
3 بهمن 92 10:35
میگم چن روزی ماهو نمیبینمممممممممممبیارین ماهمونو پس بدییییییییییین!!!!!!!!!1
❤مامان سونیا❤
پاسخ
بابا من گفتم این مامان خانم تنبل که نچیدش برام ببریم خونه حالا اگر ماه گم شده سراغش رو از من نگیرید
آیسان مامان ماهان
3 بهمن 92 10:37
سونیا جونمممممممممممممم با طبیعتم شوخی..بعععععلههههههههه،ای شیطون بلااااااااا
❤مامان سونیا❤
پاسخ
ای بابا تا ما اومدیم یک دستی توی طبیعت ببریم و یک تیکه اش رو برای خودمون بردارم همه دوستدار طبیعت و صاحب طبیعت شدند
آیسان مامان ماهان
3 بهمن 92 10:40
اووووخی فدای دل مهربونت سونیا جونم که بیشتر از سنت بزرگه و برا مامانی و اذیت نشدن صبحهاش نقشه میچینی
❤مامان سونیا❤
پاسخ
میبینی دخترمو مثل پسر شما نیست که همش بخواد واسه باباش یک زن سانتا پانتا با رژلب قرمز بگیره و تو رو با اون سایز سی و هشتت از خونه بیرون کنه از همین الان میخواد خونه اش رو جدا کنه و من رو خونه اش راه نده
آیسان مامان ماهان
3 بهمن 92 10:41
وای گلم خانومی خوبی الان ایشالله؟؟؟؟؟؟؟؟؟خدا بد نده
❤مامان سونیا❤
پاسخ
ممنونم آیسان جونم خدا رو شکر بهترم ممنونم از همدردیت عزیزم
آیسان مامان ماهان
3 بهمن 92 10:43
مامان سونیا خوب تو کلاس تربیتی سونیا شرکت کن خخخخخخخخخخخخخخخخ... پنج شنبه است گلم،،خدا پدرو مادرتم بیامرزه عزیزم
❤مامان سونیا❤
پاسخ
ای به چشم حتما همین کار رو خواهم کرد ممنونم گلم خدا همه رفتگان خاک رو مخصوصا پدر و مادر عزیز شما رو هم بیامرزه روحشون شاد
مامان آوا
4 بهمن 92 0:20
عزیزمی سونیا جون
❤مامان سونیا❤
پاسخ
شما و آوا جون هم عزیز دل ماهستید دل به دل راه داره خاله جون مهربون
مامان یاسمن و محمد پارسا
4 بهمن 92 16:40
الاهی شیطون بلا طفلک مامان عزیزم انشالاه که حالتون بهتر شده باشه فدای سونیای شیرین زبونم
❤مامان سونیا❤
پاسخ
ممنونم عزیزم محبت داری گلم خدا رو شکر بهترم .انشالله که 120 سال زنده باشید و سایه اتون روی سر یاسمن عزیز و ÷ارسای گلم باشه
*یاسمین*
5 بهمن 92 12:05
ماشاله ماشاله چه حرفایی میزنی خاله جون،معلومه خیلی بیشتر از سنت درک میکنی هاخدا رحمت کنه پدرو مادرتونو
❤مامان سونیا❤
پاسخ
ممنونم خاله شما محبت دارید بچه های امروزی ماشالله همه با استعداد هستند متشکرم خانم خدا همه رفتگان خاکر و بیامرزه و رحمت کنه
نسيم-مامان آرتين
5 بهمن 92 12:19
يعني من ميخواهم اين دختر شيرين زبون و حاضر جواب رو يه ماچ محكم بكنمعاشقتم سونيا جون
❤مامان سونیا❤
پاسخ
ممنونم خاله جون محبت دارید ببوسید روی ماه آرتین جون رو از طرف من و سونیا
مامان مهنا
5 بهمن 92 19:58
ماشالا ب این زبونش افرین دختر گلم
❤مامان سونیا❤
پاسخ
مرسی خاله جون بچه های این دوره زمونه هستند دیگه
مریم بانو
6 بهمن 92 15:14
سلام عزززززززززیزم.خوبی خانمی؟ دلم وااااااااااااااااقعن برا شما و سونیا جونم تنگ شده بود ممنون که این مدت بهم سر زدین و جویای حالم بودین راستش مدتی رو سفر بودم بعدشم چند روزی پیش مامانم بودم وانقد ماشالله سرمون شلوغ بود که اصلن وقت نمیشد بیامو جواب محبتاتونو بدم از طرف من به سونیا خانم بگید: باوجود همچین ماه مهربونی که تو خونه دارین دیگه ماه رو میخاید چیکار؟؟؟؟ انشالله که حالتون هم خوب شده باشه بووووووووووووووووس محکم از سونیا عشششششششق خاله
❤مامان سونیا❤
پاسخ
سلام مریم جون رسیدن به خیر انشالله که سفر و در جوار خانواده بودن حسابی بهتون خوش گذشته باشه ما هم دلمون براتون تنگ شده بود خیلی ممنونیم از محبتهای همیشگیتون سونیا هم روی ماه خاله جونش رو میبوسه
علامه كوچولو
7 بهمن 92 8:12
سلام راحت ميشه بركات انس با كتاب رو توو حركات و گفتارش مشاهده كرد....خدا حفظش كنه
❤مامان سونیا❤
پاسخ
ممنونم خاله جون خدا رو شکر البته انشالله علاقه و اشتیاقش برای خوندن بهترین کتاب زندگی ساز قرآن کریم باشه تا بتونه به کمال برسه
الهه مامان یسنا
7 بهمن 92 10:49
ای جونم دختر مهربون... همیشه مهربون بمون باشه
❤مامان سونیا❤
پاسخ
انشالله همیشه این دنیای زیبا و پاک این فرشته ها همینطور ساده و بی غل و غش باشه
مامان فاطمه
8 بهمن 92 10:26
مریم بانو
9 بهمن 92 17:37
سلام همسایه شما دعوت شدید به جشن تولد داداشی ام البته جشن تولدش فرداست ولی من امروز پستشو نوشتم و ساعت 12 شب گذاشتم که ارسال بشه چون فردا کمی کاردارم و ممکنه وقت نکنم بیام و پستشو بذارم خوشحالم میکنی تشریف بیاری قربانت مریم بانو
کرمانشـاه گهواره تمـدن/میلاد
9 بهمن 92 19:35
سلام دوستان با پایتخت گردشگری ایرانکرمانشـاهبروزم خوشحال میشم بهم سر بزنی معرفی کلانشهر زیبا وتاریخی کرمانشـاه واستان کرمانشـاه.
آرشیدا
10 بهمن 92 11:57
سلام خوشجل منالهی فدای شیرین زبونیات.تو خودت ماهی ماه کجا بیاد ماه آخه
فرزانه مامان علی اکبر
10 بهمن 92 20:12
یه عالمه بوووووووس واسه سونیا جووووووونم ، عکسای علی اکبرمو گذاشتم خاله جون
مامان کوثری
11 بهمن 92 13:43
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ انواع تگ هفت سین کارت طراحی و چاپ پستال های عید نوروز با عکس کودک طراحی و چاپ انواع تم های تولد با طراحی های متفاوت طراحی انواع کلیپ های تولد و جشن ها و مراسم کوچولوهای گلتون و همچنین تهیه کیت های تندیس دست و پای کودک خدمتی جدید از تم پارتی
مامان آروین-مریم
19 بهمن 92 8:08
سونیا خانم چقققدر با استدلال حرف میزنه . خوشمان آمد . خدا پدر و مادرت رو رحمت کنه
مامان محمد و ساقی
25 بهمن 92 13:30
عزیزم ایشالله الان دیگه حالتون خوب شده باشه خدا پدر و مادرتون رو رحمت کنه امان از بلبل زبونیهای این دخترررررررررررررر