59 ماه و شمارش معکوش
تو را نه عاشقانه نه عاقلانه
و نه حتی عاجزانه که تو را عادلانه در آغوش میکشم
عدل مگر نه آن است که
هر چیز سر جای خودش باشد؟
سلام و صد تا سلام گرم به روی زیبا تر از ماه دخترک نازنینم خوب انشالله نازنینم .
خوب برم سر اصل مطلب روزهای پایان سال هست و انگار عقربه های ساعت با هم مسابقه گذاشتند و تندو تند از پی هم بدو بدو میکنند و روزهامون شب میشه و شبهامون صبح و داریم روز به روز به بهار 94 و پنج ساله شدنت نزدیک و نزدیک تر میشم و شما روزی حداقل ده بار از اومدن بهار و جشن تولد و لباسی که میخوای بپوشی و کیک تولدی که میخوای برات سفارش بدیم که شما میکی موس رو خواستی و هدایای تولدی که قرار هست دریافت کنی حرف میزنی و حرف میزنی ساعتها در موردش با هم گپ میزنیم برنامه هامون طبق روال پیش میره فقط با کلاسهای شما کمی مشکل داریم یکشنبه ها جمعه ها هرچند سخته اما خودم هستم و میریم کلاس اما با سهشنبه ها هنوز مشکل داریم چون شما صبح از خونه خودمون میری مدرسه و عصر باید از خونه عزیز جون بری کلاس زبان و وسایلت خونه میمونه م به مشکل برمیخوری سه شنبه گذشته به همین علت کلاست رو نرفته بودی انشالله که یک راه حلی پیدا کنیم تا شما بتونی این دو سه ماه رو به کلاسات برسی تا تابستون که برنامه کلاسهات رو عوض کنیم و طوری برنامه ریزی کنیم که با شیفتهای کاری من همخوانی داشته باشه .خوب دختر نازنیم امروز یک نهم از یک ماه زمستانی هست که مثل بقیه نهم های دیگه برای مامانی شیرینی خاصی داره و خاطرات زیبای به دنیا اومدنت و لمس وجودت رو براش یاد اوری میکنه امروز 59 ماهه شدی و فقط بیست و نه روز دیگه از چهارسالگیت مونده و در نهم فروردین 94 پنج ساله میشی نازنینم خوب عزیز دلم لحظاتی سرشار از شادی و لذت برات آرزو میکنم در پناه حق باشی نازنینم.
قفس یعنی دهان من
وقتی زبانم روی اسم تو قفل می شود !
9/12/1393