جا به جایی
یا تو را باید دوست داشت
یا باید تورا دوست داشت
شرط سومی ندارد احوالات من ...
سلام و صد تا سلام به روی زیبا تر از ماه دخترک قند عسلم خوبی عزیز دلم بازم مامانی تنبل دیر اومد تا برات خاطرات قشنگت رو ثبت کنه به بزرگواری خودت این مامان تنبل رو ببخش عزیز دلم .جونم برای دختر نازنیم بگه که از دیروز 18/11/1393 محل کار من عوض شده و منتقل شدم به یک کتابخونه دیگه و متاسفانه شیفت کاری من توی این کتابخونه تداخل داره با کلاسهای شما و من هنوز نمیدونم باید چکار کنم البته با همکاری همکارم خدا رو شکر مشکل روز یکشنبه حل شد میمونه سه شنبه وپنجشنبه کلاس پنجشنبه رو هم باید حذف کنیم و شما فقط جمعه بری کلاس نقاشی برای روز سه شنبه هم باید از عزیزجون و بابا بزرگ خواهش کنم که شما رو ببرند کلاس واین هم خودش یک مشکل دیگه در پی داره اونم اینکه شما به جز من با کسی کلاست رو نمیری یا هر روزی دلت بخواد میری هر روزی نخوای نمیری و در یک کلام به جز من کسی حریف شما نمیشه نازگلم . انشالله که این جابه جایی کار من به کلاسهای شما صدمه نزنه و بتونم به موقع ببرمت کلاس و از اموزشهات عقب نمونی چون علاقه مندی و پیشرفت خوبیم تا به حال داشتی و هم مربی نقاشیت و هم مربی زبانت ازت خیلی راضی هستند املاهای زبانت رو که به جز یکی که 19 بود بقیه رو همه رو 20 گرفتی مربی نقاشیت هم میگه نسبت به سنت کارت خیلی خوبه و هر جلسه داره بهت یک تکنیک یاد میده و شما یاد میگیری اما توی تمرین کردن کمی سست و تنبلی و دل به تمرین توی خونه نمیدی و البته این مقتضای سنت و دوران کودکیت هست به هر حال امیدوارم موفق باشی و به آرزوهای قشنگت برسی خوب گلی خانمم من برم دیگه کار دارم سعی میکنم تنبلی نکنم و زود به زود برات از خاطرات قشنگت بنویسم عزیز دلم .
خوب نازنین مه جبینم به دستای پر از مهر پروردگار عالمیان میسپارمت شادو سرحال و سرافراز باشی .
خدا " تو " را که می آفرید
حواسش
پرت آرزو های من بود !
شدی همان آرزوی من ...!
1393/11/19