سونیا سونیا ، تا این لحظه: 14 سال و 28 روز سن داره

همه زندگی من سونیا

پهلون پنبه

1393/9/18 12:32
1,439 بازدید
اشتراک گذاری

در من تمام توست

و در تو تمام آنچه دوست میدارم

سلام و صد هزارتا سلام به روی زیبا تر از ماه دختر نازنینم خوبی انشالله عزیز دلم انشالله که هروقت هر کجا و در هر حالی هستی حالت خوب و خوش باشه و شاد وسلامت و سرافراز باشی نازنینم .

بازم این مامانی تنبل دیر اومد تا روزانه های دختر گلش رو بنویسه این مامان تنبل رو  دیگه باید خوب بشناسیش اما ببخش این مامان تنبل رو به بزرگواری خودت نازنینم . واما این روزهای مادر و دختری:

این روزها خیلی کنجکاو شدی و لجباز و در جواب هر پرسش که من دیر بهت جواب بدم من رو محکوم میکنی به بیسوادی تا یک سوالی بپرسی که من با تاخیر جوابت رو بدم یا بگم الان یادم رفته بعدا جوابت رو میدم شما سریع  میگی مگه تو سواد نداری درس نخوندی مگه دانشگاه نرفتی پس چرا بلد نیستی جواب منو بدی . این روزها خیلی کجنکاو شدی و دائم در مورد خدا سوال میکنی که خدا کیه؟ از چی ساخته شده؟ چطوری ساخته شده؟ از کی ساخته شده؟ چرا جسم نداره؟ اگر خدا جسم نداره چطوری کار انجام میده؟ و سوالهای متعدد دیگه البته در مورد اینکه هرچیزی  از چی ساخته شده همه چی رو شامل میشه مثلا جوجه از چی ساخته شده؟ سیب از چی ساخته شده؟  مرغ از چی ساخته شده؟ درخت از چی ساخته شده و... اول تخم مرغ بوده ؟ یا مرغ اول بوده بعدش تخم مرغ؟ نمیدونم این سوال چرا ذهنت رو درگیر کرده سوالی که هنوز هم جوابی براش پیدا نشده و من هنوز جوابی براش ندارم و وقتی میگم نمیدونم شما میگی پس بیسوادی . 

روز یکشنبه موفق شدی ترم سوم زبانت رو با موفقیت به پایان برسونی و البته هفته قبل دو تا املا داشتید که اولی رو 19 و دومی رو بیست گرفتی پیشرفتت خیلی عالیه. توی نوشتن تکالیفت کمتر اذیت میکنی این روزها داذم بفکر ست کردن کیف و کفش و لباسی وگل سر از الان میگی زیر مقعنه برام کلیپس بزن  باید حتما کلیپس بزنم تا مقعنه ات پف کنه بیاد بالا والا من که اینطوری نیستم نمیدونم این کارها رو از کی یاد میگیری عشق من.

کاراهات بعضی وقتها انقدر شیرین و قشنگه که هوش رو از سر آدم میپرونه. اظهار محبتت و خواستنت بازار گرمی داره اینروزها چون یا دائم داری منو میبوسی میگی دوست دارم  در هر حالی از توی حموم گرفته تا وسط خیابون یا توی حیاط گاهی اوقات میری طبقه بالا بعد صدات بلند میشه مامان مامان و من نگران و مظطرب میدوم به سمتت که چی شده و شما از اون بالا داد میزنی مامان خیلی دوست دارم البته از این کارها زیاد میکنی و در هر لحظه و ثانیه به من و بابایی میگی دوست دارم خیلی زیاد و در عوض هم من دارم دائم قربون صدقه ت میرم  عسلکم گاهی وقتها حس میکنم شاید بابایی حسودیش بشه که من و شما دایم داریم قربون صدقه همدیگه میریم .

 واما کارهای  قشنگت رو که زیاد یادداشت نکردم اما چیزهایی که یادم هست رو مینویسم برات عزیز دلم .

یک روز داشتم بعد از نماز تسبیحات حضرت زهرا (س)رو میگفتم تسبیح دستم نبود چون شما اصلا نمیگذاری تسبیح توی سجاده یا جانماز بمونه و همیشه برش میداری یک گوشه ای میندازی منم معمولا ذکرها رو با انگشتای خودم میگم اونروز داشتم ذکر میگفتم اومدی میگی مامان ؟ میگم بله؟ پرسیدی چرا انگشت هات رو میشماری ؟ منم برات توضیح دادم که دارم چکار میکنم و تسبیحات رو برات کامل توضیح دادم و شما با همون یکبارتوضیح  یاد گرفتی و حالا گاهی بابایی ازت میپرسه مامان داره چکار میکنه؟ میگی داره تسبیحات حضرت زهرا رو میگه اول سی چهارتا الله اکبر میگه بعدش سی و سه تا الحمدالله و بعدش هم سی و سه تا سبحان الله .

دیشب رفتی آشپزخونه آب بخوری منم اومدم ظرفهای خالی میوه رو بگذارم که گفتی مامان من با بطری نوشایه میخواستم از اونهایی که پهلونها میزنن بزنم ولی زورم نداد نتونستم الهی من فدای توی پهلون پنبه بشم که زورت نرسیده بود دو تا بطری یک و نیم لیتری رو به صورت میل بزنی روی شونه هات .بعدش از روی کابیت دو تا شیشه خالی کشک رو برداشتی و شروع کردی مثل پهلونها به میل زدن و گفتی ببین مامان اینها رو میتونم باهاشون میل بزنم اما با بطری نوشابه نمیتونم زورم نمیده منم بهت گفتم آخه شما پهلون پنبه ای شما هم بهت برخورد و با بغض گفتی نه ]خه من کوچولوم زورم نمیرسه اما پهلونها زورشون زیاده که میتونن میل بزنن.

خوب نازنین مه جبینم  دیگه چیزی یادم نمیاد قربونت برم من به خدا میسپارمت عزیزم تا پست بعدی در پناه حق باشی عزیزم بای بای

1393/9/18

 

انگار خدا

در صدایت

کدئین تزریق کرده

با من که حرف میزنی

دردهایم را تسکین می دهی

تو فقط برایم حرف بزن

پسندها (1)

نظرات (9)

مریم بانو
21 آذر 93 9:15
به به خانووووووووووووم پهلوون پنبه خدا حفظش کنه براتون نوشابه ضرر داره بهش ندید.برای بزرگتر ها هم ضرر داره.دور از جون پوکی استخوان میاره دوسسسسسسسسسسسسستت دارم مامان سونیا و سونیا جون گلم
❤مامان سونیا❤
پاسخ
سلام عزیزم و ممنونم از توجهتون عزیزم توی بطریای نوشابه آب بوده نوشابه نبوده خذدا رو شکر ما زیاد نوشابه و فست فود مصرف نمیکنیم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
23 آذر 93 14:39
انشالله هميشه موفق باشى سونياى نازنينم
مامانی ماهان جون
25 آذر 93 11:41
ای ول سونیای باهوشمممممممممم اونقد بپرس تا همه اطلاعات مامانی رو بگیری
مامانی ماهان جون
25 آذر 93 11:45
غصه نخور مامانی درد مشترک همه ماماناست که همیشه محکومن...حالا هر جوری که باشه
مامانی ماهان جون
25 آذر 93 11:45
چقد کنجکاو شدی سونیا جونم
مامانی ماهان جون
25 آذر 93 11:49
فدای سونیا مهربونم که اینقد مامان نازشو دوست داره..که بایدم اینقد قدرشناس مامانش باشه
مامانی ماهان جون
25 آذر 93 12:16
قربون دخمل پهلوان بشمممممممممممممممممم
مامان عالمه
1 دی 93 13:03
سلام میشه لطفا توی جشنواره نی نی وبلاگ به ما رای بدید.کد 25 را به 1000891010 ارسال کنید مرسی
مامان انیس
7 دی 93 11:08
فدای این خوشگل خانوم با استعداد مامانی گل واقعا بهت تبریک میگم چه دخمر مهربونی داری