سونیا سونیا ، تا این لحظه: 14 سال و 1 روز سن داره

همه زندگی من سونیا

روزهای کودکی

1392/1/22 13:14
1,052 بازدید
اشتراک گذاری

روزهای کودکی

می خواهم برگردم به روزهای کودکی

آن زمان ها که: پدر تنها قهرمان بود.

عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد

بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ...

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند.

تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.

تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود

و معنای خداحافـظ، تا فردا بود ...!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان آوا
22 فروردین 92 13:17
آخی چه قشنگ خوب گفتی دوست عزیزم واقعا دلم هوای اون زمان و کرده .یادش بخیر
خواهر فرناز
22 فروردین 92 17:10
سلام رمز را براتون تلگراف میکنم
مامان فتانه
22 فروردین 92 18:18
متن قشنگی بود
مامان فتانه
22 فروردین 92 19:10
ما اومدیم با پست جدید
مامان ضحی
24 فروردین 92 23:53
یاذش بخیر
mamanebaran
26 فروردین 92 11:53
كودكي هايممممممم با من بمان خيلي زيبا بود عزيزم مثل هميشه
مهتاب
26 فروردین 92 17:24
منم دلم برای اون روزها تنگ شده
مامان علی خوشتیپ
28 فروردین 92 12:38
مامان محمد و ساقی
28 فروردین 92 23:17
ای کاش همون موقع میفهمیدیم که خیلی زود همش میگذره و همه چیز عوض میشه.
مامان آنی
5 اردیبهشت 92 15:41
متن زیبایی بود وبلاگ ریبایی داری عزیزم خوشحال میشم به وبلاگ ویانای من هم سر بزنی
مامان آنی
6 اردیبهشت 92 20:07
سلام مامان سونیاجون من هم با افتخار لینکتون کردم پس چرا لینک ویانا تو لینک دوستاتون نیست؟
مامان پارسا
7 اردیبهشت 92 12:03
متن خيلي قشنگي بود كاش ميشد به روزهاي كودكي برگشت كاش