گردش یک روز شیرین
سلام و صد تا سلام گرم به روی زیبا تر از ماه گل دختر قند عسلم خوبی خوشی .جونم برای دختر گلم بگه از روز چهارشنبه که ساعت یازده و نیم بود که از اداره مون زنگ زدند کتابخونه و گفتند روز پنجشنبه به علت رحلت آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی کتابخونه تعطیله یعنی این که من به جای یک روز جمعه دوروزتعطیلم و توی خونه ام و میتونم پیش نازگلکم باشم .ظهر که از سرکار که اومدم خونه شما خونه عزیز بودی و تا عصری نیومدی خونه منم تا ساعت پنج صبر کردم دیدم ازت خبری نشد منم برای خونه یک کم خرید داشتم رفتم خریدهام رو کردم و برگشتم خونه دیدم شما و عمه جون اومدید و پشت در هستید در رو باز کردم و اومدیم توی خونه دیدم عمه جون یکسری از کامواهایی رو که خریده بودم تا برات...