سونیا سونیا ، تا این لحظه: 14 سال و 23 روز سن داره

همه زندگی من سونیا

تق و تق صدا میاد صدای کفش پاش میاد

سلام و صدتا سلام به روی زیبا تر از ماه گل دخترم خوبی خوشی مامانی   میخوام برات از دیروز بگم 21 فروردین سال 1392  من شیفت صبح سرکار بودم ساعت نزدیک نه و نیم بود که دیدم صدای دلنشین کفش میاد بله اون صدای تق تق قشنگ مال کفشهای سونیا عزیز مامان بود که با عزیزجون و بابا بزرگ اومده بود کتابخونه  .  عزیز گفت بمونم  یک ساعت دیگه ببرمش یا بگذارمش و برم تا ظهر بمونه پیشت تا با هم بیایید خونه منم گفتم بگذارید بمونه تا ظهر با هم میایم  بعد از اینکه عزیز رفت گفتی میخوام برم اتاق کوک و نقاشی بکشم کیف و مداد رنگی و همه چی هم آورده بودی منم بردمت اتاق کودک و وسایلت رو در آوردم گذاشتم جلوت تا نقاشی بکشی منم برم سرکار خو...
24 فروردين 1392

روزهای کودکی

روزهای کودکی می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که: پدر تنها قهرمان بود. عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ... بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند. تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود و معنای خداحافـظ، تا فردا بود ...! ...
22 فروردين 1392

دخترم سه ساله شدی

  سلام و صد تا سلام به روی زیبا تر از ماه گل دخترم خوبی مامان خوب زود میرم سر اصل مطلب جونم برای گل دخترم بگه از روز نهم فروردین یک هزارو سیصدو نود دو که مصادف بود با سومین سالگرد تولد شما دختر نازم همونطور که برات توی پست قبلی گفتم وقتی که قم بودیم یک جشن تولد کوچولو برات گرفتیم به همین خاطر روز تولدت که خونه خودمون بودیم میخواستیم یک جشن کوچولوی سه نفره برات بگیریم دقیقا روز تولد خودت باشه اما متاسفانه شما ابدا همکاری نکردی و جشنمون اصلا رنگ و بوی جشن نداشت البته اولش همه چی عالی بود خونه رو آماه کردیم همچنین شما رو آماده کردم و خودمون هم آماده شدیم کیک رو آوردیم شما هم مثل خانم نشستی بعد من هم اومدم و شمع رو روشن کردیم و با بابایی...
18 فروردين 1392

دوستان عزیز دوستون داریم

سلام به همه دوستان عزیز نی نی وبلاگی امیدوارم سال جدید رو با خوبی و خوشی شروع کرده باشیدو با خوبی و خوشی هم به پایان برسونید سال گذشته با همه خوبی و خوشی هاش گذشت و توی این سال ما با مامانهای زیادی آشنا شدیم واز تجربیات مفیدشون استفاده کردیم توی شادی و غمشون سعی کردیم در کنارشون باشیم و در عوض شامل الطاف فراوون  دوستان عزیزمون شدیم امیدوارم که بتونیم دوستان خوبی برای هم باقی بمونیم و بتونیم محبتهای بی شمارشون رو جبران کنیم .برای سال نو و تولد سونیای عزیزم از همه کسانی که به وبمون اومدند و تبریک گفتن بسیار ممنون و متشکرم برای اینکه خدایی نکرده اسم کسی رو از قلم نیندازم تا باعث رنجش خاطر دوستان عزیزم بشم از کسی نام نمی برم فقط هدایای م...
15 فروردين 1392

صدای یک پرواز فرود یک فرشته آغاز یک معراج و شروع یک زندگی

  تولدت مبارک ای گل گلدون من هزار سال زنده باشی بسته به تو جون من این هدیه تولد پیشکش چشمای تو نازگل زیبای من چشام زیر پای تو . بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک     تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم، با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی با یه گریه‌ی ساده به د...
9 فروردين 1392

شمارش معکوس

  سلام  و صد تا سلام به روی ماهت گل دخترم خوبی مامانی این روزهاکه شما  شادی و پر انرزی و من سرمستم از شادی دخترکم. فقط و فقط سه روز دیگه مونده تا سه ساله بشی عزیز دلم وقتی پشت سرم رو نگاه میکنم باورم نمیشه که سه سال از زندگی و در کنار هم بودنمون گذشته و سونیا خانم کوچولوی من که خیلی خیلی فسقلی و کوچولو بود حالا برای خودش خانمی شده و مامان و بابا مفتخر هستند به وجود همچین گل خوشبوی .خدایا هزاران مرتبه شکرت که ما رو لایق دونستی و یک موجود زیبا و دوست داشتنی رو نزد ما به امانت گذاشتی پس خدا ی مهربون کمکمون کن تا بتونیم این فرزند رو به بهترین نحو تربیت کنیم تا در آینده مایه فخر و مباهات ما ورضایت درگاه خودت باشه و ازت تقاضا دا...
6 فروردين 1392

مسافرت نوروز 92

سلام و صدتا سلام به روی ماهت گل دخترم . اول از همه سال نو مبارک باشه عزیزم و خوش و خرم باشی عزیز دلم آرزویم این است آسمانت بی غبار , سهم چشمانت بهار. قلبت از هرغصه دور , بزم عشقت پر سرور... بخت وتقدیرت قشنگ , عمر شیرینت بلند. جونم برای گل دخترم بگه از روزهای آخر سال 1391و روزهای آغازین سال 1392، سال 91 هم با همه خوبی ها و بدیهاش و سختیها و شیرینهاش تموم شد و سال جدید و یک بهار دیگه از راه رسید. این چهارمین بهاری هست که در کنار دختر گلم هستم و امسال سومین سفره هفت سین رو درکنار نازنینم تجربه کردم و چه عالی است احساس مادری وداشتن فرزندی از جنس خودت در لحظات تحویل سال که بیشتر آرزوهایت برای سال جدید برای جگر گوشه ات میشود .خوب از سفر چند روزه ...
5 فروردين 1392

واپسین روزهای سال 1391

 سلام و صدتا سلام به روی زیباتر از ماه دختر بهاری من خوبی خوشی تنت سلامته .امیدوارم هرجا و هرسنی و با هرکسی که هستی خوش و خرم و قبراق و سلامت باشی و همه چی بر وفق مرادت باشه دختر نازنینم  . خوب جونم برات بگه از آخرین روزهای اسفند یک هزارو سیصدو نود و یک .دخترک مامان چیزی نمونده که سه سالگیت رو تموم کنی و پا به دنیای چهار سالگی بگذاری و چه زیبا و شیرینند این سی و پنج ماهی رو که باهم گذروندیم وچیزی دیگه نمونده تا ماه سی و ششمش هم تموم بشه و گل دخترم وارد مقطعی جدید از زندگی بشه .خداوندا بی نهایت ازت سپاسگزارم که لایقم دونستی و این هدیه بی نظیر رو بهم عطا کردی پس خودت کمکم کن دخترم رو طوری تربیت کنم که رضایتت رو حاصل کنه ومقبول درگاه...
24 اسفند 1391
1